شهرت شجریان از کجا آمد و او چگونه ماندگار شد
شجریان هنرمندی اصیل بود. اهل ادا اطوار نبود. لوده و سبکسر نبود. مطربی نبود که هدفش فقط ایجاد سرور در شنونده باشد. بسیار متین و سرسنگین بود. طرز سلوک و پوشش او فاخر بود. اهل جلوه گری و معرکه گیری و به قول غربی ها «شوآف» نبود. شجریان مردمی بود ولی عامی نبود.
به گزارش پیلانو به نقل از ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اطلاعات به قلم دکتر مجید شیخ محمدی، دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، آمده است: «استاد محمدرضا شجریان، بعد از هشتاد سال زندگی پرافتخار و تحمل یک دوره رنج و بیماری درگذشت.
شجریان بی گمان پرآوازه ترین موسیقیدان ایران بود؛ تاکید می کنم موسیقیدان چون او فراتر از یک آوازخوان صرف بود اما شهرت شجریان از کجا آمد و او چگونه ماندگار شد؟ مایلم به قدر فهم خودم به این پرسش پاسخ دهم.
یکم – رشد هنری شجریان ریشه در سنت و مذهب داشت. او پیش از این که به رادیو برود و آواز بخواند، قاری قرآن بود. باتوجه به استعداد و صدای خوبش، از کودکی تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود، صدای خود را پرورش داد. در دوازده سالگی برای اولین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش گردید. شجریان در هنر خوشنویسی هم ممتاز بود. در دهه ۴۰ برای آموختن خوشنویسی به انجمن خوشنویسان رفت و این هنر را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد. در سال ۱۳۴۹ درجه ممتاز را در خوشنویسی به دست آورد و تا سال ۱۳۵۰ به سبب این که پدرش می خواست خانواده آنها (شجریان) بیشتر با قرائت قرآن و چهره مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری می کرد ولی پس از آن پدرش به او اجازه استفاده از نام اصلی اش را داد. مهارت شجریان در قرائت قرآن به حدی بود که سال ۱۳۵۶ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری، رتبه نخست را به دست آورد.
او پیش از این که با دستگاه شور در آواز ایرانی آشنا شود، بارها با نغمه بیات که از متعلقات دستگاه شور است تلاوت قرآن را آغاز نموده بود و گوشه سلمک در آواز شور را پیش از فراگیری در کلاس درس، در نوای نوحه های سالار شهیدان شنیده بود. همین طور وقتی دستگاه همایون را در آواز ایرانی فرامی گرفته با آن مأنوس بوده برای اینکه این دستگاه معادل مقام حجاز در تلاوت قرآن است. اجرای زنده آواز وی در دستگاه راست پنجگاه در سال ۱۳۵۴ در جشن هنر شیراز به همراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر، که بعدها در یک آلبوم موسیقی با همین نام انتشار یافت، بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
متداول ترین نغمه قرآنی مقام رست است که از واژه فارسی راست برگرفته شده است. تلاوت های پرطنین «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» و «وَالضُّحَی وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَی» مرحوم عبدالباسط که مو را بر بدن سیخ می کرد در همین مقام رست تلاوت شده اند. حتی در اوج شهرت در آواز فارسی یعنی ۴۰ سالگی «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» را در دستگاه چهارگاه خواند و بالاترین ارتفاع صدا یا به اصلاح قاریان قرآن، جواب جواب را ماهرانه در « أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا» پیاده کرد تا خداوند صبری بر او عنایت کند. تا امروز نیز آواز ربنای او با اعتقاد میلیون ها ایرانی مسلمان گره خورده است.
دوم – شجریان هنرمندی اصیل بود. اهل ادا اطوار نبود. لوده و سبکسر نبود. مطربی نبود که هدفش فقط ایجاد سرور در شنونده باشد. بسیار متین و سرسنگین بود. طرز سلوک و پوشش او فاخر بود. اهل جلوه گری و معرکه گیری و به قول غربی ها «شوآف» نبود. شجریان مردمی بود ولی عامی نبود. کنشگری اجتماعی او بسیار عاقلانه و سنجیده بود. محمدرضا شجریان پیش از انقلاب، یعنی در سال ۱۳۵۷ همکاری خودرا با سازمان های دولتی همچون رادیو به سبب آن چه خود گفته است: «آن موقع، آنجا با روحیات من نمی خواند، سیاست پخش صداها را از رادیو تلویزیون، من احساس می کردم کاباره دار تعیین می کند و ابتذال فرهنگی … » ادامه نداد.
جایگاه رفیع آثار هنری شجریان چنان است که جوانانی را هم که مقابل سنت کلاسیک هنری طغیان کرده اند، به وجد می آورد. به زبان ساده، هم پیرمردهایی که معتقدند «هر کس از ننه اش قهر کرده، خواننده شده» طالب آواز او هستند، هم آن جوانانی که حقیقتاً از ننه شان قهر کرده اند!
سوم – تکنیک آوازی استاد شجریان چنان بالا بود که وقتی وی در سال ۱۳۵۸ دعای ربنا و مناجات مثنوی افشاری را به صورت بداهه و بدون تمرین و فقط به قصد آموزش هنرجویان خواند، رادیو همان اجرای اولیه را پخش کرد. چند سال پیش همایون شجریان، پسر استاد می گفت من هر چقدر هم خوب بخوانم مردم می گویند: «این پسر شجریان است. خود شجریان نیست!» منظورش این بود که هر چقدر هم در آواز مهارت و نوآوری داشته باشد، هنرش زیر سایه سنگین پدر دیده نمی گردد.
مرحوم شجریان مبدع چند ساز جدید در موسیقی ایرانی بود. وی در اردیبهشت ۱۳۹۰ در نمایشگاه در تهران این سازها را با اسامی صراحی، شهر آشوب، ساغر، کرشمه رسماً به نمایش عمومی درآورد.
چهارم – محمدرضا شجریان نیم قرن تمام بر کارش تمرین و تمرکز داشت. نیم قرن درخشش بی نظیر استاد در سراسر دنیا، شعر، موسیقی و ادبیات عرفانی ایران را به ساحت هایی خارج از دروازه ایران معرفی نمود.
سفارت سوییس در تهران در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «تسلیت صمیمانه به مناسبت درگذشت استاد محمدرضا شجریان. سوییس خاطره کنسرتهای وی در لوزان و زوریخ را عزیز خواهد داشت.»
کدام دستگاه یا سازمان فرهنگی ایران در خارج از کشور توانسته سایر ملت ها را این چنین نسبت به هنر ایران زمین وادار به احترام کند؟»