هنر که فقط سلبریتی و کنسرتهای آنچنانی نیست!
پیلانو: نگاه صفر و صدی به سوژه های گوناگون نخستین بار نیست که گریبان گیرمان می شود. پشتیبانی از گرفتن مالیات از کارهای فرهنگی و هنری و خلاصه کردن کلیه این فعالیت ها به کنسرت ها و تئاترهای مجلل، حراجی های پر از پول و انتشاراتی های سرمایه دار و نادیده گرفتن سایر گروه های فرهنگی و هنری، ناشی از همین رویکرد است.
درست است که بعد از کش و قوس های فراوان در نهایت با دستور رئیس سازمان برنامه و بودجه، کارهای انتشاراتی، مطبوعاتی و فرهنگی و هنری در لایحه بودجه سال آینده مشمول معافیت ۱۰۰ درصدی مالیاتی شد، اما طرح سوژه لغو معافیت مالی از کلیه کارهای هنری که حوزه هایی همانند هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و سینما را دربرمی گیرد، تضاد میان دو رویکرد را در عرصه فرهنگ و هنر بیشتر از پیش پُررنگ کرد و این پرسش را پیش کشید که آیا کار بدی انجام شده است، یا خیر؟
برخی اعتقاد دارند که کارهای هنری همچون برگزاری حراج های هنری، کنسرتهای پردرآمد پاپ و تئاترهای مجلل و بزرگ آنقدر درآمدزایی دارد که پرداخت مالیات را به امری الزامی تبدیل کند. در این میان بنظر می رسد آنچه موجب حمایت لغو معافیت مالی کارهای فرهنگی و هنری می شود، ناشی از علل متفاوتی همچون نادیده گرفتن خلاءهای قانونی، نگاه سطحی به کارهای هنری و کم اهمیت شمردن این بخش است. اما در مقابل عده ای دیگر بر این باورند این خاصیت شامل تمام کارهای هنری نمی گردد و لغو معافیت مالی صدمات بعضاً جبران ناپذیری را به بخش لطمه پذیر هنر وارد میکند.
اما نکته جالب توجه این است که مجموع درآمد کلیه این فعالیت ها از بخش های پُر از پول گرفته تا بخش های نوپا و تازه کار، در مقایسه با بسیاری دیگر از اصناف و اقشار _ که اتفاقا خیلی از آنها به روش های گوناگون از دادن مالیات شانه خالی می کنند _ بسیار ناچیز است. برمبنای آمار، درآمد مالیاتی از بخش فرهنگ و هنر حدود ۳۰۰ میلیارد تومان تخمین زده می شود که با ارقام مالیات صنوفی همانند پزشکان، وکلا و اصناف دیگر مانند طلافروشان اصلا قابل قیاس نیست.
این ۳۰۰ میلیارد تومان نیز حاصل مالیات ۲۰۰ هزار فعال حوزه های فرهنگی و هنری شامل ۴ هزار ناشر، ۱۵۰۰ کتابفروشی، ۳۵۰۰ موسسه قرانی، ۸۰ هزار فعال قرآنی، ۲ هزار گروه هنری و تجسمی و تئاتر و ۵ هزار رسانه مکتوب و مجازی است.
در همین راستا، هادی مظفری _ مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی _ در گفت و گو با ایسنا دراین زمینه با اشاره به اینکه «آنچه درباره عرصه فرهنگ و هنر قضاوت می شود، برمبنای ویترین آن است»، اظهار می کند: بطور کلی دنیای هنر یک ظاهر و یک باطن دارد؛ ظاهر آن سلبریتی ها، بازیگران سینما و حراج آثار هنری است و باطن آن مجسمه سازی است که ۱۸ سال درس خوانده، ۱۰ سال کار هنری انجام داده است و حالا به غیر از سفارشی که ممکنست از طرف شهرداری به او داده شود، آورد مالی دیگری ندارد.
او با اشاره به اینکه «اگر گردش مالی هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی از گردش مالی برگزار کنندگان حراج ها بسیار متفاوت است»، یادآور می شود: حذف بخشگودگی مالی کارهای هنری می توانست لطمه های قابل توجه و جبران ناپذیری را به عرصه فرهنگ و هنر کشور وارد کند. باید به این نکته دقت کنیم که هنرمندان جزو کم درآمدترین و کم بخوردارترین اقشار جامعه هستند. شرایط زندگی یک هنرمند در خیلی از موارد از زندگی یک فرهنگی پایین تر است؛ به جهت اینکه یک فرهنگی از حقوقی ثابت، هرچند ناچیز و بیمه برخوردار است، اما یک هنرمند همین شرایط را هم ندارد! شاید عایدی یک هنرمندی که ۲۰ سال از عمر خودرا صرف آموزش و تمرین کرده است، خلق تعداد محدودی اثر و برگزاری یک یا دو نمایشگاه بوده که آن هم ممکنست فروش چندان خوبی نداشته باشد.
مظفری می گوید: بخش محدودی از عرصه فرهنگ و هنر که مشهور هستند و با انگشت نشان داده می شوند، نباید معیار و ملاک قضاوت باشند. ما باید بتوانیم بین این بخش های مختلف تفکیک قائل شویم تا اگر می خواهیم قانونی را تصویب نماییم بر آن اساس تصمیم گیری نماییم. بر این اساس معتقدم تصمیمی که آقای نوبخت (رییس سازمان برنامه و بودجه) برای استمرار معافیت مالی گرفتند، بسیار درست بود که اتفاقا بازخوردهای بسیار مثبتی را نیز به دنبال داشت. امیدوارم این تصمیم در سال های آینده نیز استمرار داشته باشد.
همین طور احسان حاجی پور _ کارگردان تئاتر _ درباره انتقادهایی که درباره درآمدهای زیاد عرصه فرهنگ و هنر مطرح می شود، به ایسنا می گوید: انتقادهای مطرح شده نشان میدهد که چه دره عمیقی میان هنرمندان و مردم وجود دارد و اینکه جامعه از شرایط هنرمندان آگاه نیست. در همه حوزه ها ممکنست استثناءهایی وجود داشته باشند که درآمدهای هنگفتی دارند، اما شرایط ۹۰ درصد بدنه تئاتر کشور به این صورت است که حتی حرفه آنها بعنوان شغل محسوب نمی گردد و طبعا بیمه هم ندارند.
او با اشاره به اینکه «در حال حاضر نمایش ها فروش زیادی ندارند»، خاطرنشان می کند: چندی قبل در جلسه هیات مدیره کانون کارگردانان یک حساب سرانگشتی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که در بهترین شرایط، یک نمایش ممکنست ۸۰ میلیون تومان فروش داشته باشد. در این میان با در نظر گرفتن کسورات قانونی (۳۰ درصد سالن، ۵ درصد سامانه بلیت فروشی، ارزش افزوده، بیمه و مالیاتی که قرار بود کسر شود)، فقط ۱۱ میلیون باقی می ماند.
حاجی پور ادامه می دهد: بطور کلی این نگاه که ما همه مقولات سیاسی انگاشته شوند، اصلا درست نیست. ممکنست بعضی از هنرمندان و چهره هایی که مردم می شناسند پول های سنگینی دریافت نمایند، اما آنها کل جامعه فرهنگی و هنری کشور را تشکیل نمی دهند. هرچند که حتی به آنها نیز نمی توان انتقاد زیادی کرد، چونکه به هر حال عرصه فرهنگ و هنر دستآوردهای اجتماعی دارد و مقایسه یک هنرمند با یک فوتبالیست، نمی تواند درست باشد. البته اینکه بعضی از مردم نگاه درستی به این عرصه ندارند سوژه عجیبی نیست و ما باید تلاش نماییم تا آنها را بیشتر با این فضا آشنا نماییم، اما مشکل آن دسته از دوستان تئاتری هستند که این نگاه را دارند.
این کارگردان می گوید: بطور کلی فارغ از سوژه مالیات، ما امروز باید از این مساله حرف بزنیم که چرا دولت از کاری که باید انجام بدهد، شانه خالی می کند؟ اینکه چرا مرکز هنرهای نمایشی سابق و اداره کل فعلی از نمایش های مستقل حمایت نمی کند؟ چرا اعتباری که تخصیص داده می شود، پرداخت نمی شود؟ در هیچ جامعه ای اینگونه نیست که تئاتر خصوصی از پول مردم پیشرفت کند! دولت ها و شهرداری ها موظف می باشند که از تئاترهای خصوصی حمایت کنند.
حاجی پور یادآور می شود: این درحالی است که سالن شهرداری «ایرانشهر» که برای مدیریت آن بودجه ای پرداخت می شود، باز هم از گروه های نمایشی ۲۰ درصد هزینه دریافت می کند؛ هرچند که با کوشش های صورت گرفته این رقم را به ۱۰ درصد کاهش داده اند!
محمود آموزگار _ نائب رئیس اتحادیه ناشران و کتاب فروشان تهران _ نیز دراین زمینه می گوید: اگر تمام کتاب هایی که در طول سال منتشر می شود فروش برود که البته امری نا ممکن است، حاصل، پنج هزار میلیارد تومان می شود. در این میان باید شغل هایی که در این پروسه سهیم هستند را از نویسنده، مترجم و ویراستار گرفته تا طراح جلد، کتاب فروش و کاغذفروش در نظر گرفت! بدین سبب دیگر رقمی نمی ماند که بخواهیم از آن مالیات بگیریم. این درحالی است یک فرار مالیاتی در عرصه های دیگر می تواند تمام این رقم را پوشش بدهد.
وی همینطور درباره انتقادهای مطرح شده درباره پُر از پول بودن عرصه فرهنگ و هنر، خاطرنشان می کند: بطور کلی دولت نباید به فرهنگ و هنر بعنوان حوزه های هزینه بر نگاه کند. چونکه هر مبلغی که در این عرصه ها صرف شود، یک نوع سرمایه گذاری شمرده می شود. سرمایه گذاری برای صرفه جویی در هزینه هایی است که دولت مجبور است برای جرائم و تخلفات متحمل شود.
منبع: پیلانو