در گفت وگو با پیلانو؛ افشین سیاهپوش: بازار موسیقی را هنرمندان تعیین نمی کنند
به گزارش پیلانو، ترانه سرا و خواننده موسیقی پاپ ضمن اشاره به این که بازار موسیقی دست هنرمندان نیست بلکه کاسبان آنرا تعیین می کنند، اظهار داشت: متاسفانه برخی تهیه کنندگان مدتی از خوانندگان جوان درآمدزایی می کنند و بعد آنان را با هزار آرزو کنار می گذارند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، افشین سیاهپوش ترانه سرا، مدرس و خواننده متولد ۱۳۴۷ است، وی جزو اولین هنرمندان نسل موسیقی پاپ بعد از انقلاب اسلامی است که فعالیت خودرا از سال ۱۳۷۷ با انتشار آلبوم موسیقی «دل سپرده» به خوانندگی مهرداد افشاری شروع کرد، سیاهپوش سال ۱۳۷۹ با آلبوم موسیقی «پسرای مشرقی» شناخته شد و تا حالا با خوانندگانی همچون سعید شهروز، قاسم افشار، مسعود خادم، مازیار عصری، فریدون بیگدلی، مهران احراری و مهدی رضوان همکاری کرده است.
با این ترانه سرا و خواننده موسیقی پاپ درباره ی چگونگی فعالیت در این عرصه، ایجاد خانه ترانه، وضعیت ترانه سرایی و موسیقی پاپ در سالهای اخیر گفت و گو کرده ایم که در ادامه می آید.
آغاز ترانه سرایی
افشین سیاهپوش درباره ی چگونگی فعالیت خود در عرصه ترانه سرایی به خبرنگار موسیقی ایرنا اظهار داشت: از دوران نوجوانی به ادبیات و موسیقی خیلی علاقه داشتم و حتی از سنین ۱۵، ۱۶ سالگی درباره ی تاریخ شعر، ترانه و موسیقی کشور، از زمان درویش خان تا سال ۱۳۷۴ که تولد مجدد موسیقی پاپ بود، مطالعاتی داشتم و یکی از راه هایی بود که کمک کرد تا بتوانم در این زمینه تاحدودی ماندگار شوم، همین طور موسیقی هم می خواندم و تلفیق این دو موجب شد که مقوله به نام ترانه را به وجود بیاورم و جزو پیشروهایی بودم که توانستم کلام و نُت را همزمان با هم پیش ببرم.
وی اظهار داشت: از سال ۱۳۷۴ بصورت تخصصی در عرصه ترانه سرایی فعالیت می کنم و اولین اثرم سال ۱۳۷۷ منتشر گردید که تا حالا هم در عرصه ترانه سرایی و خوانندگی موسیقی پاپ فعالیت می کنم.
این ترانه سرا درباره ی چرایی خوانش و اجرای ترانه های خود بیان کرد: باتوجه به تجربه ۲۸ ساله ام در عرصه ترانه سرایی، بطور معمول بازخوردی که از نظر عاطفی، بیان فحوای کلامم و ملودی پذیری آثارم انتظار داشتم، از طرف خوانندگان پاپ برآورده نمی شد و خوانندگان کمی انتظاراتم را برآورده می کردند، بر این اساس با توجه به این که از کودکی موسیقی و آواز خواندم، ترجیح دادم ترانه هایی را که می دانم از چه رنج ها، شادی ها و غم هایی نشات گرفته را با زبان خودم به شنونده ها منتقل کنم.
سیاهپوش اظهارداشت: خواننده هایی که نام آنان را ترانه سرا – خواننده می گذارم، حس و حالی که می خواهند را بهتر به مخاطبان منتقل می کنند و ماندگاری شان در عرصه موسیقی پاپ بسیار بیشتر است، چونکه بعد از مدتی کلام دستخوش تغییر و تحول می شود و اگر یک ترانه سرا خیلی زیرک و به روز باشد و با موسیقی روز آشنایی داشته باشد، هر اثری که تولید نماید، طیف شنیداری و گفتاری نسل جدید متفاوت می باشد، این نسل خاستگاه دیگری دارد، نسل قدیم در همان خاطره های گذشته خود، دهه های پیش یا بعد از انقلاب اسلامی فکر می کند و احساس می کند که به اقناع رسیده است، همان ها را حفظ و تکرار می کند.
وی اشاره کرد: نسل جدید یک نگاه دیگری دارد که اگر ترانه سرا باهوش باشد، باز هم خیلی مشکل می تواند در این شرایط دوام بیاورد، گمان می کنم از ترانه سرایان نسل اول، کسی نمانده است، از ترانه سرایان نسل دوم، افرادی که ماحصل خانه ترانه بودند، برخی همچنان درحال فعالیت هستند، شاید زمانی گفته می شد که موسیقی از یک دهه به یک دهه تغییر کند اما هم اکنون می توان اظهار داشت که گاهی موسیقی سال به سال، خاستگاه، نگاه، تنظیم، ملودی، کلام هایش تغییر می کند.
این ترانه سرا اظهار داشت: خیلی دشوار است که هنرمندان فقط با کلام و ترانه سرایی، تنظیم و ملودی در بازار موسیقی بمانند اما موضوع صدا متفاوت می باشد، صدا سحر خاصی دارد، بسیاری از خواننده های خوب کشورمان، بالاتر از ۵۰ سال سن دارند و همچنان می خوانند اما ترانه سرای بالای ۵۰ سال، فکر نمی کنم خیلی وجود داشته باشند و در این زمینه فعالیت کنند.
شکل گیری خانه ترانه
سیاهپوش درباره ی ایجاد خانه ترانه اظهار داشت: ایده ایجاد این نهاد را اولین بار مهدی محتشم صفا سال ۱۳۸۰ با بنده و نیلوفر لاری پور در کنسرت حمید خندان در تالار حرکت مطرح نمود، این پیشنهاد در آن زمان، ابتدا برایم خیلی عجیب بود، متاسفانه بعد از ایجاد خانه ترانه و کانون هایی که از این نهاد منشعب شدند، نامی از مهدی محتشم صفا برده نشد و بی انصافی در مورد او شد.
وی اضافه کرد: با توافق بنده و نیلوفر لاری پور، خانه ترانه برای ایجاد تعامل میان ترانه سرایان شکل گرفت و به تدریج سعید امیراصلانی، یغما گلرویی، سیدعباس سجادی، افشین یداللهی و بابک صحرایی عضو خانه ترانه شدند و هسته و شاکله اصلی این نهاد شکل گرفت و سپس ایلیا، روزبه بمانی، رستاک حلاج، سیامک عباسی، حمیدرضا صمدی، حسن علی شیری، مسعود امامی و دیگر ترانه سرایان به خانه ترانه پیوستند.
این ترانه سرا بیان کرد: در گذر زمان، خانه ترانه شعبی پیدا کرد که به اعتقاد ام اقدام خوبی بود و موجب ماندگاری ارتباط میان ترانه سرایان شد تا آنان هفته ای یک روز، در مکانی گرد هم بیایند، آثارشان را بخوانند، با یکدیگر تعامل داشته باشند، تبادل اطلاعات و احساس کنند و هم اکنون کم وبیش چنین نشست هایی ادامه دارد.
سیاهپوش اظهارداشت: بعد از درگذشت افشین یداللهی، بهر دلیلی، افرادی که از نسل اول و شاکله خانه ترانه بودند، در جلسات این نهاد حضور پیدا نکردند و فعالیت خانه ترانه دیگر مورد توجه قرار نگرفتند و هم اکنون شاگردان خانه ترانه این نهاد را با هر مشکلی که هست، اداره می کنند و کارهای این نهاد کم و بیش ادامه دارد.
وی اظهار داشت: نشست های ادبی دیگری نیز در سالهای اخیر بصورت ماهانه با تلفیق مقوله ترانه و موسیقی برگزار می گردند که اقدامی قابل توجه است و یک فرصتی است تا هنرمندان بتوانند یکدیگر را ببینند، تعاملی میان آنان ایجاد می شود و از میان این دیدارها اتفاقات جالبی رخ خواهد داد و آثار خوبی در این زمینه منتشر می شود.
افشین سیاهپوش؛ ترانه سرا، مدرس و خواننده موسیقی پاپ توجه صرف به ترانه اشتباه است
سیاهپوش درباره ی علاقه مندی و سبک فعالیت خود در عرصه ترانه سرایی و خوانندگی بیان کرد: هم اکنون بیش از این که به صرف مقوله کلام موسیقایی ترانه توجه داشته باشم، به موسیقی که همزمان با ترانه متولد می شود، می پردازم، یعنی خاستگاه نظرم صرف ترانه نیست.
وی اضافه کرد: توجه صرف به ترانه اشتباه است و یکی از اشکالاتی که خانه ترانه داشت این بود که در جلسات این نهاد همچون انجمن های شعر، تنها ترانه ها توسط ترانه سرایان خوانده می شدند، ترانه نباید بصورت مفرد شنیده شود بلکه باید بصورت اجرائی شنیده شود، عروض و قافیه شعر و ترانه، زمان هایی در این محدوده نمی گنجد، گاهی اوقات سیلاب های ترانه با هم متفاوت می باشد اما در زمان اجرا، بسیار زیبا به گوش می رسد، ترانه را می خوانند اما شعر را می شنوند، در خانه ترانه محدودیت هایی وجود داشت، نمی توانستیم بر تمام ترانه هایی که خوانده می شود، بصورت ضمنی اجرائی اتودوار داشته باشیم، سپس هنرمندان آنها را اجرا کنند.
محدودیت ترانه سرایی در دهه ۷۰
این ترانه سرا درباره ی مشکلات و محدودیت های ترانه سرایی در دهه ۷۰ و به کار بردن برخی از کلمات همچون «عشق» و «دوست داشتن» در ترانه ها بیان کرد: سال ۱۳۷۷، یکی از اولین ترانه هایم با تنظیم و آهنگسازی محمدرضا چراغعلی و خوانندگی چنگیز حببیان، به عشق زمینی اشاره می کرد و با باخبر «به تو تکیه داده بودم، نفست چاره من بود» شروع می شد که برای صدور مجوز و توضیح این بخش، چهار بار از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازخواست شدم.
سیاهپوش اضافه کرد: سال ۱۳۷۸، قصد داشتیم برای ترانه ای با خوانندگی سعید شهروز، مجوز دریافت نماییم، قسمتی از ترانه با مضمون «طعنه نزن به دل ها ای شه زاده قصه ها» بود که در آن زمان کلمه «شه زاده» مشکل داشت، اصلاح گردید و به کلمه «پریزاد قصه ها» تغییر نمود، هم اکنون شرایط متفاوت شده است، هر ترانه سرایی هر کلمه ای می خواهد، می تواند در ترانه هایش استفاده نماید و حتی ترانه های اروتیک هم خوانده می شود، ترانه هایی که به اصطلاح معشوق لمس می شود.
وی اظهارداشت: در وضعیت فعلی، گاهی موسیقی پاپ به سمت رپ گرایش پیدا می کند و نمی توان تشخیص داد که ترانه متعلق به داخل کشور است یا خارج از کشور، مگر این که خواننده را بشناسیم، به سبب این که گونه ها و مضامین ترانه ها خیلی به هم نزدیک شده اند، در مورد خوب یا بد بودن این آثار نمی توانم نظر بدهم، چون بازار موسیقی را ما تعیین نمی نماییم.
بازار موسیقی را هنرمندان تعیین نمی کنند
این خواننده موسیقی پاپ اظهار داشت: متاسفانه بازار موسیقی دست هنرمندان نیست اما این راه طی می شود و امیدوار هستم بین آثار عجیب و غریبی که اینروزها منتشر می شود، آثار خوب هم شنیده شود. نمی توانیم بگوییم که تمامی آثار جدید مبتذل هستند، صداهای خوبی هم در بین این آثار شنیده شده است.
سیاهپوش اضافه کرد: خیلی از افراد می گویند که ملت ما به سمت ابتذال کشیده شده است و آثار بد می شنود که این سخنان را نمی پذیرم، نمونه آنرا در کنسرت علیرضا قربانی می توان دید که در مدت زمان کوتاهی، تمامی بلیت های کنسرت فروخته می شوند و از همه اقشار و سنین در آن شرکت می کنند پس مردم ما موسیقی خوب را دوست دارند اما در دسترس شان قرار نمی گیرد.
وی با اشاره به این که سلیقه موسیقیایی مردم در دنیا تغییر کرده است، اظهارداشت: شما نمی توانید یک اثر خوب را محدود و هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان را منکوب کنید، خوانندگان خوب بسیاری در دهه اول موسیقی پاپ پس از انقلاب اسلامی فعالیت می کردند که آثار را بسیار عالی و روان اجرا می کردند اما بازار موسیقی، ظالمانه این خواننده ها را کنار می گذارد و در طیف خواننده های ۲۲-۲۳ ساله سرمایه گذاری می نماید که این خوانندگان تا چهار یا پنج سال بیشتر در این زمینه نمی مانند.
این ترانه سرا اضافه کرد: تهیه کنندگان و سرمایه گذاران در یک مدتی به خودشان فرصت می دهند تا از این خوانندگان درآمدزایی کنند و بعد آنان را در ۲۷، ۲۸ سالگی با هزار آرزو کنار می گذارند، در صورتیکه صدا بعد از ۳۵ سالگی جان می گیرد و پخته می شود، این خوانندگان جوان که قصد دارند به تدریج رشد کنند، خیلی راحت قراردادشان تمام می شود، پس از آن حق اجرای کنسرت و اجرای زنده ندارند، کنار گذاشته شده و گرفتار یک افسردگی عمیقی می شوند.
سیاهپوش اشاره کرد: بازار موسیقی را کاسبان تعیین می کنند، متاسفانه اگر یک درصد هنری و ۹۹ درصد تجاری به یک هنرمند و گوش مردم توجه کنید، فاجعه است، این فقط شامل خواننده و تولید آثار بد هم نمی گردد، مشمول حال سرمایه گذاران هم می شود چون پس از مدتی می بینند که این خواننده هیچ چیزی برای ارائه ندارد، یکسری حرکات ژانگولری را روی صحنه اجرا می کند که شایسته نیست مثل این که این خوانندگان تاریخ انقضاء دارند و زود تمام می شوند.
وی اظهار داشت: با وجود این، تهیه کنندگانی حدود ۳۰ سال در بازار موسیقی فعالیت می نمایند که به مقوله هنر اهمیت می دهند و فقط درآمدزایی را مورد توجه قرار نمی دهند.
گرایش هنرمندان جوان به موسیقی پاپ
این ترانه سرا و خواننده موسیقی پاپ درباره ی گرایش هنرمندان جوان به این حوزه اظهارداشت: هنرمندان جوان بیشتر علاقه دارند در عرصه موسیقی پاپ فعالیت کنند چون در سایر گونه های موسیقی همچون نواحی هر چقدر که استعداد داشته باشند و با وجود تلاشی که می کنند، دیده نمی شوند، شاید در جشنواره هایی همچون فجر فرصتی به آنان داده شود تا روی صحنه بروند و گاهی در سازمان صدا و سیما دعوت شوند تا اثری را اجرا کنند، به این صورت کفایت نمی کند و درآمدزایی نخواهند داشت و چیزی از موسیقی که به آن تعلق دارند، عایدشان نمی گردد، مجبور می شوند به موسیقی پاپ روی بیاورند و گردش مالی اینگونه موسیقی هم بسیار زیاد است اما تهیه کنندگان نیز به فکر درآمدزایی خود هستند.
سیاهپوش اظهار داشت: در عرصه موسیقی پاپ هم اگر میلیاردها تومان هزینه شود، درآمدها و سودها به جیب تهیه کننده می رود، وضعیت موسیقی ما خیلی دردناک است البته این مینی مالیستی فکر کردن و ساده انگاری شامل موسیقی تمام جهان می شود، باتوجه به تجربه هایم در عرصه تدریس آواز و مطالعات و تحقیقاتی که دراین زمینه داشته ام، اگر مقایسه ای با صداهای خوانندگان در موسیقی اروپایی، عرب و ترکیه در سه چهار دهه قبل داشته باشیم، متوجه می شویم که موسیقی های آنها نیز نزول کرده، خواننده های خوب آنها قلیل شده است، یکسری خواننده های آنها مانند خواننده های ما بطور معمول رپ ملودیک می خوانند؛ رپرهایی هستند که مقداری ملودیک می خوانند و از گونه های دیگر به سمت پاپ آمدند.
وی اضافه کرد: کیفیت موسیقی جهانی کاهش پیدا کرده و موسیقی به شکلی شده است که خوانندگان می توانند بدون تحریر یک مقداری بصورت اُپراتوری بخوانند و تنظیم هم انجام دهند. هم اکنون سیستم هایی همچون کیوبیس و لاجیکال، بهترین نمونه های موسیقی و نوازنده های جهان را تجمیع و دستچین می کنند و هنرمندان با بهره گیری از این سیستم ها می توانند پس از چند ماه آزمون و خطا به امضای خود برسند و فقط ۱۰ اثر آنها مطرح می شود و بعد تمام می شوند. آنان همین قدر از موسیقی توقع دارند منتهی این انتظار پایینشان موجب می شود که به بازار هنرمندان هم لطمه برسانند.
مقایسه ترانه سرایی با دهه های ۷۰ و ۸۰
سیاهپوش درباره ی وضعیت ترانه سرایی در سالهای اخیر نسبت به دهه های ۷۰ و ۸۰ بیان کرد: ترانه سرایی هم اکنون افت نکرده است، موسیقی رابطه مستقیمی با عشق دارد، یک زمانی ترانه سرا با احترام با معشوق صحبت کرده و از او انتقاد می کرد اما هم اکنون، ترانه سرایان نسل جدید خیلی صریح و راحت به معشوق توهین می کنند و مضامینی همچون «تو میری از زندگیم بیرون، بهتر از تو وارد زندگیم میشه» را مطرح می کنند، در مضامین این ترانه ها عشقی مطرح نیست.
این ترانه سرا با اشاره به وضعیت نامناسب ترانه سرایی در سالهای اخیر اظهارداشت: وقتی رابطه های انسانی از بین برود، در اشعار و ترانه ها هم خودرا نشان می دهد، فقط محتوای ترانه های امروزی خطاب به معشوق این است که «تو رفتی، من آدم خوبه قصه بودم، حالا تو رفتی زیاد مهم نیست، چند نفر هم جای تو را می گیرند، چیز مهمی نیست. دیگر نباش، نبینمت، از زندگیم برو بیرون، می خواهم تنها باشم، می خواهم یکی دیگر را بیارم».
وی اظهار داشت: ترانه های امروزی، معشوق را به عنوان فرد خطاکار از زندگیشان بیرون می کنند، این هم در زندگی خودشان تاثیر دارد، به اعجاز کلام اعتقاد دارم؛ ترانه سرایی که چنین مضامینی را در ترانه هایش بیان می کند، به همان هم اعتقاد دارد. آثار و کتاب های چنین ترانه سرایانی شاید در حد ۲۰۰ نسخه منتشر شوند اما با استقبال مخاطبان مواجه نخواهد شد و به فروش هم نمی رسد.
سیاهپوش اشاره کرد: ترانه سحر کلمه است و شنیده می شود، بصورت مداوم در محلهای مختلف و عمومی پخش و تکرار می شود و گاهی کلمات نامناسب نیز در این ترانه ها پخش می شود که به تدریج جزو فرهنگ یک ملت می شود.
این خواننده موسیقی پاپ اظهارداشت: زمانی، ترانه سرایان شناخته شده بودند و اسم و رسمی داشتند، هنرمندان موسیقی، خوانندگان و آهنگسازان به سراغ این ترانه سرایان می رفتند. هم اکنون آهنگسازان به سراغ افرادی می روند که تصنیف ساز هستند. کمی مطالعه می کنند که چه چیزی با چه چیزی هم قافیه و هماهنگ می شود، سیلاب ها چگونه با هم یکی باشند، این افراد خیلی راحت جایگزین ترانه سرایان شدند، هیچ چیز از کلام متوجه نمی شوند، محتوا برایشان مهم نیست و فقط می خواهند کلامشان با آن ملودی ها همخوانی داشته باشند که این شرایط، فاجعه است.
وجود داستانهای متناقض در ترانه های امروز
سیاهپوش اظهار داشت: در ترانه های جدید، پارادوکس ها و تناقض هایی می بینیم که ابتدای ترانه یک قصه روایت می شود، در میانه قصه متفاوت شده و در آخر قصه دیگری روایت می شود، گویا دو فرد متفاوت قصه را روایت می کنند، در صورتیکه در گذشته، ترانه ها یک روایت تک خطی و محتوا داشتند، یک داستان را روایت می کردند اما حالا تناقض هایی در روایت ترانه ها وجود دارد که قابل فهم نیست، به سبب این که ترانه سرایان حالا درگیر کلام، بیت موسیقی و ضرباهنگ آن می شوند و به خود کلمه توجه نمی کنند.
وی با اشاره به دشواری سرودن ترانه قصه وار اضافه کرد: هم اکنون مخاطبان ترانه قصه وار نمی شنوند، ترانه سرا تنها یک لحظه از رفتن معشوق را روایت می کند. یک موضوع مهم در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد؛ وقتی فردی در عرصه موسیقی حضور پیدا می کند، اگر خواننده است باید بماند نه این که بخواند، ترانه سرایان نیز باید به خودشان اطمینان داشته باشند و بتوانند کلام و آثارشان را به روز کنند.
این خواننده موسیقی پاپ بیان کرد: تنها راه ماندگاری ترانه سرایان این است که با موسیقی آشنایی داشته باشند، آواز خواندن را یاد بگیرند، آنان بهتر از هر فرد دیگری می توانند روی کلامشان آواز بگذارند مشروط بر این که با موسیقی آشنایی داشته باشند و در بازار موسیقی ماندگارتر خواهند بود.
سیاهپوش اظهار داشت: من همچنان با ترانه سرایی و خواندن آثارم در بازار موسیقی فعالیت می کنم، کنسرت برگزار نمی کنم چون تهیه کننده ای برای خواننده بالای ۵۰ سال سن، سرمایه گذاری نمی کند اما حداقل آثارم را منتشر می کنم، خواننده، ترانه سرا، آهنگساز، هر کسی که در این زمینه ها اثری تولید نمی کند اگر ۳۰ سالش هم باشد به نظرم تمام شده و از دست رفته است.
وی اضافه کرد: ما خیلی رنج کشیدیم تا موسیقی پاپ را احیا نماییم، هم اکنون در حق خودمان ظلم می نماییم و می گوییم که ما دورانمان تمام شده است، ما خودمان موجب ایجاد شرایط بد می شویم، دیگر اصراری نداریم آوازی بخوانیم، ترانه بگوییم و اثری را بسازیم. اگر عقب گرد داشته باشیم، آثار نامناسب ارائه می شود و مخاطبان آثار خوب حتی خاطره انگیز نمی شنوند. آثاری رواج پیدا می کنند که زیبایی در کلام ندارند، عشقی در کلام ترانه سرا و خواننده نیست، موسیقی لذت بخش و جذاب نیست و همه چیز مصنوعی است.
این ترانه سرا بیان کرد: هم اکنون با فاجعه ای به نام هوش مصنوعی مواجه هستیم، بدون رعایت حق کپی رایت، صدای خواننده ای که فوت کرده است را در اثر دیگری قرار می دهند، این خواننده اصلی که اثری را خوانده است، برای ساخت و تنظیم اثرش کلی هزینه کرده است، اثری که خیلی خاطره داریم را روی صدای فرد دیگری قرار می دهیم، در نهایت صدای آن خواننده اصلی شنیده نمی شود و این خیلی ظالمانه است، به چه خاصیت هوش مصنوعی باید افتخار کنیم؟
سیاهپوش با اشاره به راهکارهایی برای ارتقای کمی و کیفی ترانه سرایی باتوجه به تغییر ذائقه مخاطبان اظهارداشت: بسیاری از موضوع ها به نظام فکری ما برمی گردد، وقتی ما در سازمان صداوسیما اجازه نمایش ساز را نداشته باشیم، هر بی هنر، ناخواننده و ناتنظیم کننده را دعوت می نماییم تا اثری را اجرا کند، به صرف این که مردم از آن استقبال می کنند. آن وقت خواننده ها و ترانه سراهای خوبمان را مهجور می نماییم و کاری می نماییم که به مرور باور کنند که باختند.
این مدرس و خواننده موسیقی پاپ اظهار داشت: بالاتر از ۴۰ سال است که آواز می خوانم، آموزش آواز می دهم و اهتمام می کنم هنرجویان خودم را آوازخوان کنم و بستگی به شانس و اقبال آنان دارد، چون جوان هستند، می توانند دیده شوند و سرنوشتشان تغییر پیدا کند، ما تلاشمان را می نماییم که هنرمند باارزش به ویژه در مقوله آواز یا ترانه تحویل جامعه بدهیم و باقی آن به ما ارتباطی ندارد. در وضعیت فعلی به هنرجویانم می گویم که برای ادامه فعالیت با همکاری یکدیگر یک گروه را شامل ترانه سرا و نوازنده ها شکل بدهند، گروهی که شعور و درک کار گروهی را داشته باشد و اعضا از گروه جدا نشوند.
تجربه های ماندگار در همکاری با سعید شهروز
سیاهپوش درباره ی همکاریهای خود با خوانندگان پاپ بیان کرد: در طول سال ها فعالیتم، تجربه های متفاوتی با خواننده های مختلف داشتم اما از میان آنان با سعید شهروز تعامل و همکاری خوبی داشتم، حدود ۳۰ اثر را با یکدیگر اجرا کردیم و خوشبختانه همه آنها شنیده شدند، چون ماحصل گریه ها، خنده ها و تجربه هایم با سعید شهروز و بهنام ابطحی بوده است.
وی اضافه کرد: همچنان این آثار شنیده می شوند و مردم از شنیدن آنها لذت می برند، خیلی خوشحالم چون همه آن اتفاقات دلی و رفاقتی بوده است و ترانه در زنجان گفته نشده، ملودی در خوزستان ساخته نشده و خواننده در شمال آن اثر را اجرا کند، ما با هم زندگی می کردیم، زندگی کردن موجب شد که با یکدیگر آثاری را خلق نماییم که به افکارمان نزدیک بوده است.
این ترانه سرا و خواننده موسیقی پاپ اشاره کرد: در سالهای اخیر تمام ترانه هایم را خودم می خوانم و تمایلی ندارم آثارم را خواننده ای اجرا کند، مشروط بر این که خیلی خوب اجرا کند، از نظر مالی نیاز به ارائه ترانه ام به خواننده ای ندارم، مهم تر از آن نیاز به دیده شدن ندارم، به اندازه کافی برای موسیقی این مملکت زحمت کشیدم و به عنوان هنرمند، وظیفه ام را انجام داده ام.
سیاهپوش اظهار داشت: در این سال ها خودم از روند فعالیتم راضی بودم، بر این اساس، ترجیح می دهم ترانه هایم را خودم اجرا کنم و کلیپ هایی از آنها بسازم، با آن آثار زندگی خودم را می بینم، بالاتر از ۵۰ سال سن دارم و تا جایی که در توان دارم، از عشق برای مردم می خوانم، از عشقی که خودم تجربه کردم، فرق ما با نسل جدید این است که آن چه ما تجربه کردیم، آن چه که از عشق، شکست ها، فراق ها و گریه هایش تجربه کردیم و به دست آوردیم، در قالب ترانه بیان کردیم و به همین خاطر پذیرفته شده است.
وی اظهارداشت: هم اکنون علاوه بر تدریس آواز و ترانه سرایی آثاری با اسامی «دچار» و «فقط تو می مونی» اجرا کرده و بصورت تصویری منتشر کردم و با گروهی متشکل از هنرجویانم، کارهای هنری ام را ادامه می دهم.
سیاهپوش به هنرمندان سفارش کرد: هر هنرمندی در عرصه کاری و گونه موسیقی سنتی، نواحی و پاپ که اثری تولید می کند، باید صداقت داشته باشد، انسان باشد و کار زیبایی را با آگاهی و علم خلق و به مخاطبان ارائه کند، ما باید خودمان را فروشنده هایی بدانیم که اثر خوب ارائه نماییم و اثری تولید نماییم که بعد از ۷۰ سال اثرمان شنیده شد، احساس شرم و خجالت نکنیم.