گفت وگوی مهر با مدیرعامل خانه موسیقی-۱؛ هیچ نهادی مجاز به لغو کنسرت ها نیست

گفت وگوی مهر با مدیرعامل خانه موسیقی-۱؛ هیچ نهادی مجاز به لغو کنسرت ها نیست

به گزارش پیلانو، مدیرعامل خانه موسیقی ضمن ارائه گزارشی مشروح از روند فعالیتهای این مجموعه صنفی در سال ۱۴۰۲ به تشریح برنامه ها، فعالیت ها و چالش های خانه موسیقی در سال ۱۴۰۳ پرداخت.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ فرایند تولید و ارائه محصولات موسیقایی در ایران همواره در گیر و دار حواشی ریز و درشت و متفاوتی بوده که بسته به نگاه و برنامه ریزی متفاوت دولت ها با تغییر و تحولات گوناگونی مواجه می شود. یک مواجهه پرچالش که تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آنرا میتوان در نظام اقتصادی موسیقی ایران به وضوح مشاهده کرد که در چه آمار کمی و کیفی قرار دارد و می تواند در بزنگاه های مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد.
ارزیابی که طبیعتاً مجموعه های مدیریتی در دولت و اصناف می توانند در آن چه روی می دهد، نقش موثری ایفا کنند. نقشی غیرقابل انکار که هرچه قدر بازوی اجرایی و راهبردی مدیریت آن مجموعه قدرتمند تر و طراحی شده تر باشد، بی شک در کم رنگ شدن و پررنگ شدن نقش یک مجموعه در این شرایط هم تاثیرات خویش را برجای خواهد گذاشت.
یکی از همین مجموعه های در رابطه با موسیقی تشکلی صنفی به نام «خانه موسیقی» است. مجموعه ای صنفی و غیردولتیِ دست اندرکاران موسیقی در رشته های مختلف که از سال ۱۳۷۹ با انگیزه حفظ، گسترش، اعتلا و معرفی موسیقی و موسیقی دانان ایرانی برمبنای اصول فرهنگی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شده است.
حفظ میراث هنری ایران در قسمت موسیقی، ارتقا کیفی و رشد ارزش های معنوی موسیقی ایرانی مبتنی بر فرهنگ ملی، پشتیبانی از حقوق قانونی و معنوی موسیقی دانان در نقاط مختلف ایران در زمینه های مختلف موسیقی، هدفمند نمودن کارهای موسیقی دانان و هنرجویان ایرانی بمنظور تداوم حضور سنن ملی موسیقی در جامعه، شناسایی و باروری استعدادهای هنری بمنظور رشد کیفی موسیقی ایرانی، معرفی و عرضه موسیقی ایران به ملت های دیگر، تلاش جدی در امر پژوهش موسیقی قدیم و نوین ایران جهت شناخت ظرفیتهای موسیقی ملی، حضور فعال در جشنواره های مختلف موسیقی در خارج از کشور بمنظور معرفی و شناساندن موسیقی و موسیقی دانان ایرانی و آشنائی با تحولات موسیقی در جهان، تلاش جهت اجرا و نشر آثار موسیقی دانان ایرانی در خارج از کشور، کوشش برای انتشار نشریه موسیقی در قالب توسعه فرهنگ ملی و تلاش بمنظور تأمین امور رفاهی اعضا با حمایت مسؤولان دولتی و بخش خصوصی همچون اهدافی است که این مجموعه صنفی تلاش می کند تا نسبت به تحقق آنها کارهایی را انجام دهد.

حالا این که مجموعه خانه موسیقی در این بیست و چهار سالی که از تاسیس خود می گذرد، تا چه اندازه توانسته نسبت به تحقق این اهداف باتوجه به امکانات و بضاعت خود گام هایی را بردارد، محل بحث، نقد و ارائه مسایل کارشناسی مختلفی است که طی این چند سال چه در چارچوب نشست های رسانه ای و تحلیلی، چه در چارچوب گزاره های رسانه ای و چه از ناحیه منتقدان جدی این مجموعه مطرح گردیده است. شرایطی که حتی بعضاً این مجموعه را با چالش های زیادی رو به رو کرده است؛ انتقاداتی که در بعضی موارد می توانست در چارچوب منصفانه تر و آرام تری طراحی و بازگو شود. مسیری که بخصوص در یک دهه اخیر شکل پررنگ تری به خود گرفت و با حضور هنرمندان شاخص عرصه موسیقی با فراز و نشیب های زیادی هم روبه رو شد.
این مسیر ادامه پیدا کرد تا این که پدیده هولناک و عجیب و غریب «کرونا» آمد و در چارچوب گردبادی سهمگین دنیا را تکان داد و طبیعتاً فرهنگ و هنر ایران زمین هم در کنار دیگر اتفاقات ناگوار و تلخی که برای همه مردم دنیا از پس مقابله با کووید ۱۹ پیش آمد، گرفتار دگرگونی های زیادی شد و همه فرآیندها را تحت تأثیر خود قرار داد.
شرایطی که ابتدا منجر به تعطیلی کامل کارهای اجرایی حوزه فرهنگ و هنر و بعدها دربرگیرنده اتفاقات و رویدادهایی شد که به دوران «پسا کرونایی» معروف هستند. دورانی که در آن هنرمندان ما کوشیدند از پس آن چه در دوران سیاه کرونا گذراندند، وارد مسیر جدیدی از کارهای خود شوند تا بتوانند حال و احوال خود و روزگارشان را با تغییراتی مواجه سازند.
ماجرا ادامه داشت تا این که جامعه ایران با اتفاقات و التهابات اجتماعی سال ۱۴۰۱ مواجه گردید. مسیری که بی شک روی کارهای فرهنگی هنری کشور هم تاثیرات خویش را بر جای گذاشت و باعث شد تا آن چه در حوزه های مختلف هنری این سرزمین رخ می دهد از پس ماجرای کرونا و سپس اتفاقات اجتماعی گرفتار دگرگونی های شدیدی شود که به طور قطع دربرگیرنده پیچیدگی هایی هم بود. پیچیدگی های که هم در حوزه مدیریت دولتی و هم در حوزه مدیریت اصناف مشتمل بر اتفاقات ریز و درشتی بود که طی یکی دو سال قبل در رابطه با آن مطالب زیادی در رسانه ها انتشار یافته است.
اما آن چه در این مجال می تواند مورد توجه قرار گیرد، نحوه مدیریت اصناف مختلف فرهنگ و هنر در این شرایط است. هنرمندان طی سالهای اخیر چه در حوزه سینما، چه تئاتر، چه موسیقی و چه در حوزه هنرهای تجسمی شاهد اتفاقات پرچالشی در مدیریت اصناف این مجموعه ها بوده اند. مسیری که دربرگیرنده چالش های زیادی بود و می تواند از جهات مختلف مورد واکاوی و سنجش قرار گیرد. شرایطی که بی شک در صنف موسیقی کم چالش نبود و شرایط سخت و دشواری را برای فعالان این عرصه رقم زد.
حمیدرضا نوربخش خواننده موسیقی ایرانی و از مدیران این چند سال خانه موسیقی ایران است که طی سالهای قبل سکان هدایت مدیریت این مجموعه مهم در حوزه موسیقی را به عنوان «مدیرعامل» به عهده گرفته است. وی در این سال ها علاوه بر کارهایی که از پس شاگردی در محضر هنرمندی چون محمدرضا شجریان در زمینه آواز و خوانندگی انجام داده، تبدیل به یکی از ارکان اصلی حوزه سیاست گذاری خیلی از اتفاقات و رویدادهای حوزه موسیقی شده است. او حالا علاوه بر عهده دار بودن سمت مدیرعاملی خانه موسیقی به عنوان عضو حقیقی شورای عالی هنر و نایب رئیس شورای عالی خانه هنرمندان ایران هم مشغول به فعالیت است و چندی قبل بود که در تدوین سند موسیقی کشور هم در چارچوب نماینده اصناف موسیقی ایران حضور موثر و جدی داشت.
همه اینها بهانه ای شد تا بواسطه کارهای مستمری که این هنرمند در پست مدیرعامل خانه موسیقی داشته، در ایام پایانی سال ۱۴۰۲ با او به گفتگو بنشینیم و با وی در رابطه با کم و کیف کارهای اصلی ترین نهاد صنفی حوزه موسیقی پرسش هایی را مطرح نماییم. پرسش هایی که بعضی از آنها با طعم انتقاد از او و عملکردش در این نهاد صنفی، برخی هم به اتفاقات این ماه های حوزه موسیقی و برخی هم با طرح گلایه هایی از ناحیه وی همراه بود و توانست دربرگیرنده نکات جالب توجهی باشد که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

آنچه می خوانید گفت و گوی مشروح خبرنگار گروه هنر خبرگزاری مهر با حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی است:
* کارهای خانه موسیقی در سال ۱۴۰۲ به طور عمده مبتنی بر انجام کارهایی بود که در حوزه سیاست گذاری های کلان موسیقی تعریف شده اند. شرایطی که کمی کارهای صنفی این مجموعه را زیر پوشش قرار داد و به نظر آمد اغلب کانون های زیر مجموعه فعالیت چندانی از خود نشان ندادند؛ اساساً این «در بیرون فعال بودن» و «در داخل منفعل شدن» در نتیجه سیاست ها و تصمیم گیرهای مدیریتی بود یا نه جنابعالی با چنین مسیری که من اشاره کردم، موافق نیستید؟
حمیدرضا نوربخش: من به آن چه که اشاره کردید مخالفم چون که طی سال قبل هم مجموعه مدیریتی خانه موسیقی و هم کانون های مختلف، کارهای متفاوت و ثمربخشی را انجام دادند که شاید بعضی از آنها نمود خبری نداشته باشند، اما دربرگیرنده کارهای گوناگونی بودند که اتفاقاً نتایج خوبی هم داشت. این در حالیست که پیگیری های قضایی و حقوقی اعضا، حضور موثر در تدوین «سند موسیقی»، پیگیری مسایل معیشتی و بیمه ای، کوشش برای رفع گرفتاری های اقتصادی بعضی از اعضا که نیازی هم به خبر رسانی در مورد آنها نبود فقط بخشی از کارهای خانه موسیقی در سال ۱۴۰۲ بود که امیدوار هستم امسال روند موثرتر و بهتری داشته باشد. البته شاید لازم باشد در انعکاس بعضی از کارهای خانه موسیقی که جنبه عمومی تر و صنفی دارند اطلاع رسانی بیشتری داشته باشیم. روندی که به طور قطع در سال جدید روی آن تمرکز بیشتری خواهیم داشت.
نکته بعدی که در رابطه با کارهای خانه موسیقی می توانم به آن اشاره داشته باشم، برگزاری کارگاه های آموزشی بود که شاید بتوان از آن به عنوان یکی از مهم ترین و موثرترین کارهای خانه موسیقی در سال قبل نام ببریم. موضوعی که جزو وظایف اساسنامه ای ماست و ما ملزم هستیم دراین زمینه کارهایی را انجام دهیم. در این چارچوب سعی کردیم بواسطه دعوت از هنرمندان شناخته شده و ممتاز حوزه موسیقی در قسمت های مختلف، کارگاه های آموزشی را در فواصل زمانی مختلف برگزار نماییم. کارگاه هایی که استقبال بسیار خوبی هم از آنها شد و ما سعی کردیم با صدور گواهینامه های آخر دوره به هنرمندان شرکت کننده، فضای موثرتری را تعریف نماییم.
درباره کانون های زیرمجموعه خانه موسیقی هم باید بگویم تقریبا هیچکدام از آنها در سال قبل کم کار نبودند. کانون های خانه موسیقی نه تنها کم کار نبودند که حتی در قیاس با سالهای قبل کارهای موثر و بیشتری را هم انجام دادند. در این چارچوب علاوه بر برگزاری جلسات منظمی که در زمان های از قبل تعیین شده کانون ها برگزار گردید، ما شاهد برگزار رویدادهایی بودیم که هر یک از آنها پس از مدت ها باردیگر روند سال ۱۴۰۲ با تمام تنگناهای مالی که برای انجام فعالیت هایمان داشتیم، سال درخشانی برای خانه موسیقی بود اما امیدوار هستم در سال جدید بتوانیم روند رو به رشدی را برای خدمت رسانی به اعضا داشته باشیم فعالیت خویش را شروع کردند. گو اینکه برگزاری نمایشگاه «سازخانه» پس از مدت ها توقف در برگزاری، مشارکت در برگزاری چند رویداد موسیقایی با محوریت کانون های زیر مجموعه خانه موسیقی همچون «نمایشگاه صنعت موسیقی» در برج میلاد تهران سبب شد تا کانون های موسیقی پس از عبور از ماجرای کرونا و اتفاقات سال قبل روند رو به رشدی را در فعالیت صنفی خود طی کنند.
برنامه ریزی و برگزاری بزرگداشت هنرمندان موسیقی همچون بزرگداشت مرحوم محمدرضا شجریان و جناب محمد سریر هم یکی دیگر از مطالبی بود که روی آن تمرکز ویژه ای داشتیم و بنا داریم در سال جدید هم این روند را ادامه دهیم. شرایطی که از پس ماجرای کرونا و اتفاقات سال ۱۴۰۱ که باعث یک توقف سه ساله در کارهای خانه موسیقی شد، می تواند آغازگر کارهای بیشتری در خانه موسیقی باشد. شخصاً بر این باورم سال ۱۴۰۲ با تمام تنگناهای مالی که برای انجام فعالیت هایمان داشتیم، سال درخشانی برای خانه موسیقی بود اما امیدوار هستم در سال جدید بتوانیم روند رو به رشدی را برای خدمت رسانی به اعضا داشته باشیم.
همه می دانیم که جامعه موسیقی مشکل کم ندارند اما آن چه برای اعضای شورای عالی، هیات مدیره خانه موسیقی و بنده از اهمیت و دغدغه مندی بیشتری برخوردار است، رفع مشکلات معیشتی هنرمندان این عرصه بخصوص در استانها و شهر های خارج از پایتخت است. این مساله در حوزه موسیقی نواحی هم شکل پررنگ تری دارد که شما می دانید در این زمینه چه خبر است. دراین زمینه بنده تلاش کردم بواسطه جایگاه حقوقی که در هیات مدیره صندوق اعتباری هنر دارم موضوعات و مشکلات را به صورت مستقیم پیگیری و آنرا به مدیریت صندوق منتقل کنم. صندوق اعتباری هنر هم انصافاً کارنامه خوبی در بحث حمایت دارد که بسیاری از این حمایت ها رسانه ای نشده اند. اما همچنان بر این باورم همه ما باید روی این موضوعات در سال جدید تمرکز بیشتری داشته باشیم.
*از پس تمام کارهایی که به آن اشاره داشتید، آیا می توانید به دستاورد یا طراحی مشخصی اشاره کنید که جامعه موسیقی می توانند نتیجه آنرا در سال ۱۴۰۳ و در چارچوب برنامه های «کوتاه مدت»، «میان مدت» و «بلند مدت» مشاهده کند؟ این پرسش در شرایطی مطرح می شود که خوشبختانه جنابعالی روابط بسیار عالی و حسنه ای با وزیر و مدیران عالی رتبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارید و این شرایط به خودی خود سبب اتفاقات خوبی می شود. شرایطی که می تواند مقدمه خوبی برای برگزاری جشن سالانه خانه موسیقی و دیگر رویدادها و کارهای حمایتی پس از مدت ها توقف در فعالیت ها محسوب شود.
یکی از مهم ترین اتفاقاتی که میتوان به آن اشاره نمود بحث تدوین، تصویب و ابلاغ «سند موسیقی» توسط رئیس جمهور در سال قبل است. فرآیندی که به طور قطع می تواند دارای اشکالات و ابهاماتی بوده و باعث اضافه شدن نکاتی باشد که امسال می بایست روی آن تمرکز کرد. اما اصل این که در نظام جمهوری اسلامی ایران موسیقی صاحب یک سند شده، خود به تنهایی اتفاق بزرگی است. به عنوان مثال در همین مسئله کنسرت سال قبل شهر اصفهان علیرضا قربانی که باعث لغو کنسرت این خواننده شد، اگر ماجرای تدوین و ابلاغ سند موسیقی نبود اساسا ما نمی توانستیم موفق به از سرگیری کنسرتهای این هنرمند در اصفهان شویم. چون در این راه هیچ مقامی در هیج جای کشور نمی تواند مجوز صادر شده از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نادیده بگیرد، به اعتقاد من این مساله اتفاق خوشایندی است که باید آنرا به فال نیک گرفت.
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است و این نکته بسیار حایز اهمیتی در مبحث «سند موسیقی» است که همه دستگاه های فرهنگی کشور شامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، سازمان صدا و سیما و وزارت آموزش وپرورش موظف به رعایت نکاتی هستند که می بایست شکل اجرایی به خود پیدا کند. ما خودمان در دولت های مختلف چندین سال دویدیم که در قسمت سرود و موسیقی مدارس و حتی زنگ هنر اقدامات موثرتر و بهتری در مراکز آموزشی وابسته به آموزش وپرورش اجرا شود، اما متاسفانه کسی پاسخگو نبود. اما هم اکنون در همین سند موسیقی، آموزش وپرورش موظف به اجرای مواردی در حوزه موسیقی است و اگر برپایه موارد قانونی سند اجبار اجرایی انجام نشود، مجموعه ای که اجرا نکرده می بایست در مقابل قانون پاسخگو باشد. اینها نکات حایز اهمیتی است که به اعتقاد من در صورت اجرایی شدن موارد مطرح شده در سند موسیقی می تواند برای جامعه هنرمندان امنیت خاطر به وجود بیاورد که حداقل خیالش از بابت برگزاری کنسرتشان راحت باشد.

*آیا میتوان با اتکا به نکاتی که اشاره داشتید، دیگر شاهد لغو کنسرتهای دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بواسطه ابلاغ سند موسیقی نباشیم؟ آیا ضمانتی برای اجرای درست و در قالب قانون این سند ابلاغ گردیده از جانب رئیس جمهور در همه کنسرتهای دارای مجوز بخصوص در شهر های خارج از پایتخت وجود دارد؟
۱۰۰ درصد؛ ارجاع آن چه می گویم مربوط به اجرای شخص خاصی در ماجرای کنسرت ها نیست. آن چه در سند موسیقی روی آن تاکید زیادی هم شده، مبتنی بر چنین الزامی است که هیچ نهادی غیر از شورای عالی امنیت ملی، نمی تواند کنسرت هر چهره شناخته شده یا کمتر شناخته ای در زمینه موسیقی را که مجوز برگزاری اجرای خویش را از مراجع رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده باشد، لغو کند. در این چارچوب تنها مرجعی که بر مبنای قانون می تواند روی لغو یک اجرای زنده موسیقایی اقدامات لازم به عمل آورد، شورای عالی امنیت ملی آن هم با «ذکر دلیل» است و گرنه هیچ نهاد یا دستگاه دیگری نمی تواند کنسرت دارای مجوز وزارت ارشاد را متوقف نماید.
*می رسیم به سال هایی که جنابعالی به عنوان مدیرعامل در خانه موسیقی حضور داشتید، دوره ای که بنظر می رسد سیاست های صنفی مبتنی بر «تعامل» با دولت بوده تا «تقابل». آیا در دوره جدیدی که جناب سمیعی جایگزین آقای اله یاری در دفتر موسیقی شده اند، برنامه ریزی ها و سیاست ها بشکلی هست که همانند دوره قبلی این سیاست تعامل ادامه پیدا کند یا نه، تصور می کنید این دوره مدیریتی هم همانند بعضی از دوره های ما قبل اله یاری در دفتر موسیقی که مایل نیستم اسم دوره یا شخصی را ببرم، نحوه تعاملات و همکاری ها شکل دیگری به خود خواهد گرفت؟
من معتقدم سیاست های اجرای نمایندگان جامعه موسیقی باید مبتنی بر تعامل باشد؛ ما نمی توانیم در «تنازع»، «دعوا» و «کشمکش» نفع زیادی به دست آوریم. از طرف دیگر ما در کشوری زندگی می نماییم که نهادها بر مبنای قانون وظایفی به عهده دارند که ما باید بتوانیم بر مبنای گفت و گو با آنها تعامل و به زبان مشترکی برسیم. در صورتی هم که در مقاطعی مشکلی به وجود آمد آنرا به قانون بسپاریم. پس برای ما هیچ تنها مرجعی که بر مبنای قانون می تواند روی لغو یک اجرای زنده موسیقایی اقدامات لازم به عمل آورد، شورای عالی امنیت ملی آن هم با «ذکر دلیل» است و گرنه هیچ نهاد یا دستگاه دیگری نمی تواند کنسرت دارای مجوز وزارت ارشاد را متوقف نماید فرقی نمی کند چه کسی مدیر دفتر موسیقی باشد.
برای ما قانون و منافع جامعه موسیقی مهم می باشد که اگر هر مدیری بتواند منافع هنرمندان این عرصه را تأمین کند اساسا در راه تعامل حرکت خواهیم کرد چون بر این باوریم ما برای کارهای خوبی که مدیران انجام می دهند می توانیم کمک کننده باشیم و اگر جایی از جانب همان مدیر خطایی صورت گیرد، حتما به آنها تذکر دهیم.
ما اساسا نقدهای خودمان را هم داریم و اگر جایی حقی پایمال شود در حد توان و مقدوراتی که داریم برای احقاق این حق پایمال شده پیگیری های لازم را انجام می دهیم. در این مجال اگر هنرمندی هم در جایی بی جهت معطل شد اساسا پیگیر رسیدگی به کارهایش هستیم. اصلاً من اینجا هستم که چنین کارهایی را پیگیری کنم. شرایطی که در حوزه استانها هم وجود دارد و بنده در هفته بیشتر از ۱۰ بار از ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها پیگیر حل مشکل هنرمندانی هستم که کارشان معطل مانده است.
من باز هم تاکید می کنم برای ما مهم نیست چه کسی مدیر دفتر موسیقی می شود. برای ما مهم اینست که مدیر بتواند تسهیل گر باشد، کارها را بی جهت متوقف نکند و بی جهت به کسی گیر ندهد و اگر مشکلی هم به وجود آمد به سمت حل شدن آن برود.
جناب سمیعی هم بتازگی سمت مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد را به عهده گرفته و فعلا نمی توان در رابطه با عملکرد او قضاوتی کرد. البته طی هفته های گذشته هیات مدیره خانه موسیقی با ایشان جلساتی را برگزار کرده و با برنامه های ارائه شده آشنا شدند. هیات مدیره هم از برنامه هایی که به نظر مثبت و خوب می آمد تقدیر کرد و اکنون هم منتظریم تا ببینیم از این پس روند امور به چه شکلی است که بتوانیم بواسطه ارزیابی عملکرد مدیریت جدید، قضاوت هایی را داشته باشیم.

*درحال حاضر به عنوان مدیر عامل اصلی ترین صنف جامعه موسیقی، فکر می کنید مهم ترین منافع دارای اولویت جامعه موسیقی مشتمل بر اجرای چه نکاتی در سال ۱۴۰۳ توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؟
دفتر موسیقی سه وظیفه قانونی «سیاستگذاری و هدایت»، «نظارت» و «حمایت» را به عهده دارد. اما متاسفانه در بسیاری از ادوار مدیریتی این مجموعه دولتی، این «نظارت» بوده که تمام کارهای دفتر را در برگرفته است. یعنی نه «سیاستگذاری» و نه «حمایت» انجام شده است. در واقع فعالیت دفتر موسیقی فقط معطوف به صدور مجوز و ماجراهای مربوط به آن شده است. شرایطی که در حوزه حمایت ما شاهد کم ترین حمایت بودیم و هستیم.
من چندی قبل بود که در حضور وزیر، معاون هنری و مدیر دفتر موسیقی بارها و بارها گفتم که بودجه حمایتی دفتر موسیقی را زیاد کنید. اصلاً من در همین چند مدتی که در برنامه های مختلف سخنرانی داشتیم همواره از این مساله انتقاد کردم که چرا «موسیقی هنری» به انزوا رفته است؟ چرا ذایقه مخاطبان این شده و بخش مهمی از هنرمندان که در زمینه های جدی تر و هنری تر موسیقی فعالیت می نمایند منفعل و خیلی از آنها خانه نشین شدند؟ اصلاً هنرمندانی که در دهه ۶۰ و ۷۰ در موسیقی فعالیت می کردند، کجا هستند؟ همین جمشید عندلیبی که مدتی پیش دار فانی را وداع کرد، در این ۲۰ سال کجا بود؟ آیا کسی احوالش را پرسید؟ آیا کسی فهمید او در طول این مدت چرا روی صحنه نرفت؟ آیا کسی فهمید که او و خیلی از هم نسلانش در دهه ۵۰ یا ۶۰ زندگی خود خانه نشین شده اند؟ اصلاً چه شد فضای موسیقی به سمتی رفت که دیگر کسی دفتر موسیقی سه وظیفه قانونی «سیاستگذاری و هدایت»، «نظارت» و «حمایت» را به عهده دارد. اما متاسفانه در بسیاری از ادوار مدیریتی این مجموعه دولتی، این «نظارت» بوده که تمام کارهای دفتر را در برگرفته است. یعنی نه «سیاستگذاری» و نه «حمایت» انجام شده است موسیقی های چنین نسلی را طلب نمی کند؟ اساساً لازمه توسعه چنین موسیقی هایی چیست؟ اساسا برنامه ریزی و حمایت است که اتفاقاً در همین «سند موسیقی» هم به آن اشاره شده و دستگاه هایی مانند وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما ملزم به اجرای این برنامه های حمایتی و البته صرف بودجه هستند.
به اعتقاد من دیگر وقت آن فرا رسیده دفتر موسیقی بواسطه حضور آقای سمیعی از هنرمندانی که در قسمت های جدی و هنری موسیقی فعالیت می نمایند، حمایت کند. این حمایت هم اصلاً معطوف به جشنواره نیست؛ بلکه می تواند در چارچوب برنامه و کنسرت در سالن های مهمی باشد که به صورت مجانی به هنرمندان اختصاص یابد که رفته رفته ذایقه مخاطبان هم بواسطه برگزاری مستمر این کنسرتهای جدی به سمت شنیدن موسیقی هنری هم گرایش پیدا کند.
*با توجه به روابط خوبی که میان شما و آقای وزیر وجود دارد، فکر می کنید بواسطه پیگیری های خانه موسیقی در تهران و دیگر شهر های کشور، ما امسال می توانیم شاهد برگزاری کنسرت هایی باشیم که دقیقا بر مبنای خواست و نیاز جامعه مخاطبان موسیقی جدی باشد؟
ما دراین زمینه با آقای سمیعی مذاکراتی داشتیم و امیدوار هستم بخشی از مطالباتی که اشاره کردید امسال محقق شود. البته تا آنجایی که به ما وعده داده شده من این امیدواری و اطمینان را دارم که در سال پیش رو شاهد برگزاری کنسرتهای بیشتر با شرایط بهتری برای دغدغه مندان موسیقی جدی باشیم.
*آقای نوربخش در بخشی از صحبت های خود به سازمان صدا و سیما اشاره داشتید؛ مجموعه ای که بنظر می رسد با ابلاغ سند موسیقی توسط رئیس جمهور، در حوزه پشتیبانی از حقوق مادی و معنوی آثار شنیداری موسیقایی می تواند با تغییرات و تحولات زیادی مواجه شود، آیا خانه موسیقی مقرر است تا بواسطه وظایف و مأموریت های خود مذاکرات و اقداماتی را در حوزه تعامل با رسانه ملی در این زمینه انجام دهد یا خیر؟
نزدیک به ۱۰ سال است که مجموعه خانه موسیقی بشدت درگیر پیگیری این مساله است. موضوعی که طبیعتاً در سازمان صدا و سیما هم وجود دارد و لازم است تا مدیران این مجموعه به واسط تدوین سند موسیقی کشور پیگیری های بیشتری تا حصول نتیجه لازم انجام دهند. اما آن چه در مورد ماجرای کپی رایت می توانیم اشاره نماییم اینست که، مبحث کپی رایت دیگر شامل صدا و سیما و ضعف عملکرد در این چارچوب نمی گردد. چونکه حالا و بخصوص طی یکی دو سال اخیر بواسطه پیشرفت و ظهور چشم گیر بسترهای مجازی که باعث کاهش چشم گیر تولید فیزیکی آثار صوتی شدند، ماجرای دانلود و عرضه های غیرقانونی آثار موسیقایی، به طور عمده در فضای مجازی متمرکز شده اند و ما شاهد بیشترین «نقض قانونی» دراین زمینه هستیم.

خانه موسیقی دراین زمینه از مدت ها پیش پیگیری های لازم را انجام داد؛ حتی در جریان هستید که طی فعالیت قبلی مجلس شورای اسلامی بواسطه کمیسیون قضایی مجلس، لایحه ای جامع در زمینه کپی رایت تدوین شد که متاسفانه از دستور کار مجلس خارج شد. مسیری که به سبب حضور خانه موسیقی و دیگر مجموعه هایی که در تدوین این لایحه همراهی کردند می توانست اتفاق موثری باشد. چون که وقت زیادی هم برای تدوین آن صرف شد اما خب متاسفانه به صحن مجلس راه نیافت. هم اکنون هم ما همچنان به صورت موضوعی موارد مربوط به نقض کپی رایت را در خانه موسیقی پیگیری می نماییم و حتی دستگاه قضایی هم در این موارد احکام بسیار خوبی را از پس این پیگیری ها صادر کردند. اما این که چنین موضوعی تبدیل به قاعده شود، نیازمند یک برنامه ریزی منسجم است که می بایست هرچه سریع تر اجرایی شده و در عین حال فرهنگ سازی لازم هم برای عموم مردم صورت گیرد.
متاسفانه هنوز مردم ما با قواعد کپی رایت آشنا نیستند و همین کمبود آشنایی لازم باعث می شود تا خودشان بزرگترین نقض کنندگان شوند و به سراغ دانلود مجانی بروند. طبیعتاً در این شرایط هیچ تقصیری متوجه آنها نیست که بدانند این کارشان مصداق بارز ارتکاب جرم است. جرمی که اگر از آن آگاه باشند اساسا مانند خیلی از موارد دیگر آنرا انجام نداده و هنجارمند عمل می کنند. آیا کسی به آنها گفته که کارشان سرقت و دزدی محسوب می شود؟ آیا کسی به آنها گفته وقتی موسیقی را دانلود و حتی آنرا برای دوستان و آشنایان خود ارسال می کنند، مرتکب سرقت شده اند؟ اینها نیازمند اراده برای فرهنگ سازی است که مانند همان انیمیشن های راهنمایی و رانندگی که ماجرای بستن کمربند ایمنی را فرهنگ سازی و نهادینه کردند، می تواند راهگشای خوبی برای تحقق ماجرای رعایت کپی رایت در ایران باشد. البته من در ارتباط با همین مبحث هم صحبت هایی با آقای اسماعیلی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) داشته ام که بتوانیم دراین زمینه ساماندهی داشته و امیدوار هستم بزودی شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
ادامه دارد…

منبع: