گزارش پیلانو؛ مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز
به گزارش پیلانو، مرتضی اسدی، کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، عبدالحمید قدیریان و مصطفی گودرزی هنرمندانی هستند که آثارشان در شصتمین بینال هنر ونیز با رویکرد کودکان غزه ارائه شده است.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-آزاده فضلی؛ غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز از ظهر روز ۸ اردیبهشت ماه با حضور محمدرضا صبوری سفیر ایران در ایتالیا از غرفه ایران رسماً شروع به کار کرد. در این دوره از بینال هنر ونیز، ۵ هنرمند ایرانی نقاش با موضوع «کودکان غزه» اثر دارند.
در بیانیه جمهوری اسلامی ایران در شصتمین بینال هنر ونیز با عنوان «هنر بدون مرز» و به قلم محمد خراسانی زاده رییس پاویون ایران آمده است:
«ما انسان ها فرزندان آدم و حوا همه از یک ریشه و یک خانواده ایم و برادران و خواهران یکدیگر محسوب می شویم. شادی ها و غم هایمان مشترک است، اندوه و درد و ستم دیدن هر ملتی برایمان تلخ است و موفقیت و شادکامی هر ملتی بدون تضییع حقوق دیگران برای همه شادی آفرین خواهد بود پس در چنین شرایطی چگونه می توانستیم بی تفاوت بمانیم و سکوت پیشه کنیم؟ پس اگر بنی آدم اعضای یک پیکرند باید زبان رسای هنر را به عنوان فریادی غضب آلود در اعتراض به این ظلم بی سابقه به کار می گرفتیم و با دست هنرمندان چیره دست و صاحب نام ایران اسلامی گوشه هایی از ستمی که بر هم نوعان مان می رود، نمایان می ساختیم. چنان که شاعر ایرانی سعدی شیرازی چنین سروده است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
شعار «خارجی ها همه جا» در شصتمین دوسالانه هنر ونیز زمینه مناسبی را فراهم نمود که جمهوری اسلامی ایران عنوان بنی آدم اعضای یک پیکرند را برای نمایشگاه رسمی خود برگزیند تا یادآوری کند که به دور از هیاهوهای رسانه ای، هنری دارای ارزش والاتری است که شأن انسان ها را محترم بشمارد و عدالت و شرافت و انصاف را به روشنی ترسیم کند.
در غرفه ایران کوشیده ایم تا مرزهای قراردادی بین کشورها را برداریم و از دریچه انسانیت قسمتی از لحظه های اندوهناک تاریخ این روزهای بشریت را به تماشا بنشینیم، گاه با آثار تجسمی که نوآورانه و خلاقانه حرف هایی تازه برای گفتن دارند، گاه با چیدمانی که مخاطب را در موقعیتی متفاوت قرار می دهد، گاه با فناوری واقعیت مجازی که پدیده های فیزیکی را به چالش می کشد و گاه با تلألو تصویر در هنر آینه کاری ایرانی که همچون درخشش ستارگان در میانه کهکشان ها نور امید را برای روزگاری بهتر بر تاریکی های امروز دنیا می تاباند. البته همه اینها نمونه های کوچکی از هنر هنرمندان ایرانی است که مرزها را شکسته اند و پیامی است از وارثان تمدن هشت هزار ساله ایران که بر دیوارهای بنایی در شهر کهن ونیز برنشسته اند. آن روز فرا خواهد رسید که رنج ها و ظلم ها به انتها می رسد؛ مرزهای غیر واقعی فرو خواهد ریخت و همه انسان ها یک امت واحد خواهند شد.
این روزها کام همه جهانیان از آنچه بر مردم مظلوم و مقتدر فلسطین می گذرد، تلخ شده است. در این نقطه از دنیا جنایاتی شگرف درحال وقوع است که بهتر است نام آنرا نسل کشی و جنایت مقابل بشریت بگذاریم. کودکان بی پناه فلسطینی تنها به جرم اینکه در سرزمین مادری شأن به دنیا آمده اند و فقط به این دلیل که فلسطینی هستند. روزهایشان را با بمب، موشک، کشتار، گرسنگی و آوارگی به شب می رسانند و شب هایشان را با ترس و واهمه می گذرانند.»
همچنین، امیر عبدالحسینی مدیر هنری، پژوهشگر و کیوریتور ارشد غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز متنی با عنوان «والایی؛ در سرزمینی که برای صلح آفریده شد» نوشته است:
«هنرمند بجای همه آنان سخن می گوید که قادر به سخن گفتن نیستند. این کلام آندره تارکوفسکی سینماگر نامدار روس است که هنرمند را به مثابه یک پیامبر می دانست؛ چونکه هنرمند «زیبایی» را همراه با آیینه ای اخلاقی می آفریند اما آن جا که هنرمند قادر به سخن گفتن نیست تکلیف چه خواهد بود؟ آنجا که موضوع بزرگ تر از توان و داشته های هنرمند است، چه باید کرد؟ فرض کنید نویسنده ای، نقاشی یا فیلمسازی بخواهد عظمت و اندوه و ایثار مردم غزه را بیان کند. چنین چیزی شدنی است؟ هنرمند و نویسنده هر چه بکوشد نمی تواند اقیانوس این واقعه را آن گونه که رقم خورده در ظرف هنر و کلام بریزد. با این همه آموزه های ما تعریفی جامع تر از هنر ارائه می دهد و افعال بلند مرتبه ای را برابر با هنر می داند. در آرمان شهر فلاسفه غرب و شرق و نگاه فیلسوفان اسلامی هنری باارزش است که فضائل والا به همراه داشته باشد و این فضائل همان است که در شهادت این نظر کرده های بهشت خداوند به زیباترین شکل نمایان شده است. آیا در شهادت هزاران کودک معصوم غزه چیزی جز دیدن موقعیت است. این نظریه توصیف تجربه های نامتناهی مانند ایمان، امید، شکوه، شگفتی ستایش، هراس مرگ و … را شامل می شود و به امور فراموش ناشدنی تاب نیاوردنی و از همه مهمتر تفکر برانگیز اشاره دارد. از نظر لیوتار امر والا در نمایش امور نمایش ناپذیر معنا می یابد و به تصویرگری نوعی از احساس می پردازد که تخیل انسان قادر به درک عظمت و قدرت آن نیست.
از این منظر است که هنر نقاشان صاحب نامی چون مرتضی اسدی، کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، عبدالحمید قدیریان و مصطفی گودرزی اهمیت مضاعفی دارد و تجربه نابی از زیباشناختی «هنر والا» را به نمایش می گذارد. بازنمایی عنصر ناب هنری یکی از سه موضوعی است که کاندینسکی لازمه ایجاد هر اثر هنری می داند. این نقاش و نظریه پرداز هنر، شرط دیگر را چنین می داند که هنرمند فرزند زمانه خودش باشد و اثر او بازتاب کاملی از تجربه هایش را منعکس کند. دارا بودن بیان و سبک فردی سومین خصوصیت اثر هنری از دیدگاه کاندینسکی است. سه خاصیت مهمی که در آثار این هنرمندان نقاش نمایان است تا تصویری از «والایی» را به کودکان غزه و به آیندگان تقدیم کنند. این همان تفاوت «امر جمیل» و «امر جلیل» و به تعبیری هنر زیبا و هنر والا است که در اندیشه فلاسفه ای چون لیوتار مطرح گردیده است. از سخن این اندیشه گر قرن بیستم چنین بر می آید که وقایعی وجود دارد که احساس و ادراک می شود اما قابل بیان نیست و وظیفه هنرمند بازنمایی آنست.»
در ادامه گزارش، به قطعه شعر محمود درویش که کنار آثار هنرمندان قرار داده شده و پیشینه هنرمندانی که آثارشان در بینال هنر ونیز ارائه شده است، اشاره می نماییم.
جز قلبش چیزی نیافتند
مرتضی اسدی نقاش ایرانی است که بعد از گرفتن مدرک کارشناسی در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تحصیلات تکمیلی خودرا در رشته تصویرسازی در همان دانشگاه ادامه داد. سپس برای تحصیل در مقطع دکتری در رشته تاریخ هنر و دیرینه شناسی هنر اسلامی به دانشگاه پاریس سوربن رفت. اما سپس تحصیل را رها کرد و برای آخر دوره دکتری رشته پژوهش هنر به ایران بازگشت. اسدی به عنوان طراح و نقاش در نمایشگاه های گروهی و انفرادی بسیاری در ایران و سطح بین المللی شرکت کرده است. او برنده جایزه سوم طراحی تمبر پستی به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر در توکیو و برنده جایزه دوسالانه نقاشی جهان اسلام است. وی عضو هیأت علمی دانشگاه هنر شاهد و عضو انجمن نقاشان ایران (AIP) است. وی دبیر و عضو هیأت داوران جشنواره ها و رویدادهای هنری متعدد، استاد راهنما و مشاور پایان نامه های دانشگاهی بوده و با انتشارات هنری دانشگاهی همکاری داشته است.
تابلوی نقاشی مرتضی اسدی که همچون دیگر آثار اسدی تابلویی مفهومی است، هم بصورت اصل اثر نمایش داده شده و هم برای آن نمایشی ویژه در نظر گرفته شده است. همین طور قطعه شعر محمود درویش با عنوان «جز قلبش چیزی نیافتند» نیز در توضیحات این تابلو قرار دارد که شنیدنی هم است؛
سینه اش را تفتیش کردند
و جز قلبش چیزی نیافتند
قلبش را تفتیش کردند
غیرِ ملت اش چیزی نیافتند
صدایش را تفتیش کردند
به غیر اندوهش چیزی نیافتند
اندوهش را تفتیش کردند
جز زندانش چیزی نیافتند
زندانش را تفتیش کردند
جز خودشان را در بند نیافتند
و شب، شب بود
و آوازخوان، آواز می خواند…
شهیدی است که شهیدی آنرا حمل کند
مصطفی گودرزی هنرمند و پژوهشگر هنر ایرانی است. وی بعد از گرفتن مدرک کارشناسی در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به فرانسه رفت و مدرک کارشناسی ارشد خودرا در رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه رن فرانسه دریافت کرد. سپس بطور همزمان ۲ دوره دکتری را به انتها رساند. بعد از بازگشت به ایران به عضویت دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درآمد و الان استاد گروه آموزش عالی است. وی علاوه بر نقاشی، در حوزه طراحی گرافیک، ساخت فیلم مستند، پژوهش، ترجمه و تألیف کتاب نیز فعالیت داشته است. گودرزی در مؤسسات مختلف هنری-علمی و فرهنگی حضور فعال دارد که همچون آنها می توان به ریاست گروه هنرهای تجسمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران اشاره نمود. رییس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر ایران، مشاور هنری موزه هنرهای معاصر تهران، طراح و مشاور در چندین نمایشگاه داخلی و بین المللی، سردبیر چندین نشریه تخصصی هنری و … تألیف کتاب، ترجمه و تحقیق از دیگر کارهای اوست.
در کنار اثر مصطفی گودرزی شعر محمود درویش با عنوان «شهیدی است که شهیدی آنرا حمل کند» آمده است:
اگر از تو درباره ی غزه پرسیدند…
بگو به آن ها:
در آن جا شهیدی است،
که شهیدی آنرا حمل می کند،
و شهیدی از وی عکس می گیرد،
و شهیدی او را بدرقه می کند،
و شهیدی بر وی نماز می خواند
خانه ای که یک در دارد
کاظم چلیپا هنرمند سرشناس ایرانی تحصیلات هنری خودرا در دانشکده هنرهای زیبای تهران شروع کرد. او کارشناسی ارشد نقاشی خودرا از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا دریافت کرد و دکترای خودرا به انتها رساند. کارشناس پژوهش هنر دانشگاه هنر شاهد پدرش مرحوم حسن اسماعیل زاده (چلیپا) از آخرین هنرمندان نهضت نقاشی قهوه خانه ای بود. چالیپا در نمایشگاه های بین المللی شرکت کرده و جوایزی مانند جوایز برس طلایی ژاپن را دریافت کرده است. او مدرس دانشگاه است و در رویدادهای هنری مختلفی به عنوان عضو هیات داوران شرکت کرده است. چلیپا عضو هیات علمی دانشگاه هنر است. «آسمان چلیپا» و «رنگ خیال» ۲ فیلم مستندی هستند که برمبنای زندگی و آثار این هنرمند تولید شده اند.
شعر محمود درویش بر اثر کاظم چلیپا با عنوان «خانه ای که یک در دارد» به شرح زیر است:
و دو پنجره
روی ساحل دخترکی است
و برای دخترک، خانواده ای
و برای خانواده، خانه ای
و خانه دو پنجره دارد و یک در…
روی دریا ناوچه ای است
سرگرم شکار رهگذرانی
که بر ساحل قدم می زنند:
چهار، پنج، هفت
بر ساحل فرو می غلتند…
جیغِ دخترک از ساحل فراتر می رود
فراتر از شبی کویری،
اما پژواکی وجود ندارد
دخترک فریادی ابدی می شود
در اخبارِ فوری
که حالا دیگر فوری نیست،
زیرا هواپیماها بازگشته اند
تا بمباران کنند
خانه ای که یک در دارد و دو پنجره!
آنجا که نگاه پایان می گیرد
غلامعلی طاهری هنرمند ایرانی دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و یکی از بنیانگذاران دانشگاه شاهد است. طاهری در حوزه های هنری، فرهنگی و علمی، سمت های مختلفی به عنوان رئیس موزه هنرهای معاصر تهران، قایم مقام دانشگاه شاهد، عضو هیات داوران مسابقات هنری، مؤسس انجمن علمی هنرهای تجسمی ایران و … داشته است. طاهری با ارائه سخنرانی های تخصصی و شرکت در نمایشگاه های انفرادی و گروهی گوناگون در ایران و عرصه بین المللی حضور فعالی داشته است.
غلامعلی طاهری درباره ی اثرش که تا حالا جایی دیده نشده است، به خبرنگار مهر اظهار داشت: این تابلوی نقاشی تصویری از کودکان غزه را که درحال گریه در آغوش مادرشان هستند، خانه هایی که ویران شده اند و مادری که درحال فریاد زدن است و دستش رو به آسمان و درحال استغاثه است، نشان میدهد. از دور نیز تانک های اسراییلی درحال حمله هستند و تصویری غم انگیز از فاجعه غزه نمایش می دهد. این نقاشی رئال است و با فضایی تیره و رنگ های تیره کار شده است. من فکر می کنم برای بیان خیلی از موضوعات، با حفظ جنبه های هنری، بیانی رئال بسیار مناسب است؛ بنا بر این هم اکنون آثارم را رئال خلق می کنم.
قطعه شعر محمود درویش با عنوان «آنجا که نگاه پایان می گیرد» برای این تابلو انتخاب شده که عبارت است از:
برادرانی داریم
دوست مان می دارند
تماشای مان می کنند
می گریند
و در خلوت خود می گویند:
«ای کاش این محاصره اینجا …»
کلام در گلو می ماند
و پایان نمی گیرد.
رهایمان نکنید
تنهایمان نگذارید
سلام خداوند بر فرزند شهیدت
عبدالحمید قدیریان هنرمند ایرانی دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. قدیریان علاوه بر نقاشی، مجسمه ها، طراحی صحنه و لباس و آثار مستند مختلفی ارائه کرده است. قدیریان طراحی صحنه و لباس خیلی از فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی را در کارنامه خود دارد که برای سریال «مریم مقدس» سیمرغ بلورین جشنواره بین المللی فجر را دریافت کرد. خانه سینما به او برای طراحی صحنه و لباس برای «ملک سلیمان» جایزه داد. وی همین طور عضو هیات داوران جشنواره های بین المللی فیلم فجر و مدیر اجرائی نخستین مراسم افتتاحیه المپیک بانوان بوده است. قدیریان تالیف خیلی از کتاب ها و انتشار مقالات گوناگون و برگزاری نمایشگاه های انفرادی و گروهی در ایران و خارج از کشور را در کارنامه دارد.
در کنار اثر قدیریان، قطعه شعر محمود درویش با عنوان «سلام خداوند بر فرزند شهیدت» آمده است:
در محضر پدر،
به سوگ پسر نشسته ایم؛
«سلام خداوند بر فرزند شهیدت»
اندکی دیگر
میلاد یکی کودک را
شادباش می گوییم
منبع: pilano.ir