حقوق تأسیس و اداره گالری ها ـ لیلی گلستان و هادی مظفری فضای هنر در سریال های مهران مدیری واقعیت دارد؟
پیلانو: انجمن حقوق شناسی نشستی را با موضوع حقوق تأسیس و اداره گالری ها برگزار کرد که با حضور لیلی گلستان (مدیر گالری گلستان)، هادی مظفری ( مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و وحید آگاه (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) همراه بود.
به گزارش خبرنگار بخش تجسمی ایسنا، ۹۴امین جلسه انجمن حقوق شناسی با موضوع حقوق تأسیس و اداره گالری ها دوشنبه ـ ۲۴ آبان ماه ـ انجام شد و بزرگمهر بشیریه، مجری این برنامه، نشست را با پرسشی از لیلی گلستان شروع کرد.
او پرسید: «مخاطبانی که در طول این سال ها دیده اید از شروع کار تا به الان که بعنوان یکی از بزرگان این عرصه شناخته می شوید، چه فرقی کرده اند؟»
لیلی گلستان نیز پاسخ داد: «در ابتدا مخاطبان من بیشتر مجموعه دارانی بودند که پیش از انقلاب هم کار می کردند که البته تعدادشان خیلی زیاد نبود. باید بگویم تفاوتی که به وجود آمده این است که خریداران الان خیلی آگاه تر خرید می کنند. دانششان درباره ی هنرهای تجسمی نیز بیشتر شده است. در گذشته مجموعه داران پول داشتند و خرید می کردند و اسم خودشان را مجموعه دار گذاشته بودند ولی الان آن کسی که خرید می کند شاید ۱۰ درصدشان چشم و هم چشمی باشد بقیه واقعا برای نصب در منزل می خرند و از خریدی که می کنند، لذت می برند.
این گالری دار افزود: هم اکنون مخاطبان و خریداران از ۳۳ سال پیش بیشتر شده اند و البته نقاش ها هم بیشتر شده اند. الان ببینید ما چند تا دانشجوی نقاشی داریم. بدین سبب به نظر من الان اوضاع به لحاظ فروش خوب است. بطورمثال در دوران کرونا که ما به اجبار باید گالری ها را بسته نگه می داشتیم، من فقط دو سه ماه بیکار بودم ولی بعد بصورت آنلاین و با ناامیدی در صورتیکه خیلی با فضای مجازی آشنا نبودم آغاز به کار کردم و با استقبال عجیب مخاطبان مواجه شدم.
گلستان با تاکید بر استقبال از نمایشگاه مجازی و فروش بالا، دراین زمینه افزود: اولا که از خارج از کشور خیلی خرید کردند و برای من جذاب بود که بطورمثال از ژاپن هم خریدار داشتیم. ما حدود ۴۰ ـ ۵۰ کار تا حالا فقط به خارج از کشور فروختیم و حتی از شهرستان ها مشتری داشتیم. خیلی ها بودند که می خواستند به تهران بیایند و نمایشگاه را ببینند اما نمی توانستند. آنلاین برخلاف چیزی که من فکر می کردم و با ناامیدی آغاز نموده بودم موفق بود. نمایشگاه آنلاین را از دست نخواهم داد به جهت اینکه خیلی موفق است و هیچ دلیلی ندارد که از دستش بدهم.»
بشیریه سوال دیگری با لیلی گلستان مطرح نمود، «افرادی مثل من که ناآگاه هستند را چگونه وقتی به سمت گالری شما یا اثر هنری می آیند، راغب می کنید تا جذب کار شوند؟»
لیلی گلستان پاسخ داد: «من مثال های زیادی برای این کار دارم و معتقدم که گالری دار واقعا باید فرهنگ این کار را داشته باشد. پیش آمده که یک گالری داری آمده و به من گله کرده که یعنی چه از من فرق سبک های هنری را می پرسند. خب این گالری دار چرا مجوز گرفته وقتی نمی تواند کمکی به مخاطبش بکند. به نظر من گالری دار باید آنقدر فرهنگ و شناخت هنر را داشته باشد که بتواند به مخاطب تعریف تابلوهایی که روی دیوار هست را ارائه کند.»
بشیریه پرسش خودرا اینطور افزود: «چه سبک هایی در دورانی که ما الان به سر می بریم بیشتر مورد استقبال واقع می شوند و آیا ما اصلا می توانیم بگوییم در هر دوره ای استقبال خاصی نسبت به یک سبک وجود داشته؟ اگر بله، چه عواملی در این نوع استقبال تأثیر داشته اند؟»
گلستان پاسخ داد: «جواب خیلی بله نیست؛ به نظر من همه جور سبکی را دوست داشتند. علایق مخاطبان در طول دوره های مختلف هیچ فرقی نکرده و سلیقه های مختلف همچنان از کارهای مختلف خوششان می آید.»
مجری برنامه همین طور از مدیر گالری گلستان درباره عوامل تأثیرگذار بر بالا و پایین رفتن قیمت آثار هنری سوال کرد. گلستان نیز این چنین پاسخ داد: «حراج تهران. حراج تهران به نظر من یک اتفاق خیلی خیلی مثبتی بود که رخ داد. من موافق حراج تهران هستم. فکر می کردم چرا ما باید برویم دبی تا کارهای ایرانیها را بفروشیم. خب در کشور خودمان بفروشیم؛ بدین سبب من خیلی موافق هستم و بر این باور هستم که این حراج به رونق هنرهای تجسمی خیلی کمک کرد ولی ضرری که داشت و اشکالی که من در مخاطبان این حراج می بینم این است که ظرفیت کافی وجود ندارد. وقتی یک جوانی بطورمثال کارش پنج میلیون تومان به فروش می رسد و وارد حراج تهران می شود و ناگهان هشتاد میلیون تومان فروش می کند، می خواهد از این به بعد نیز قیمتش همان هشتاد میلیون تومان باقی بماند که اصلا کار درستی نیست. متأسفانه خیلی ها این ظرفیت را نداشتند و قبول نکردند که قیمت آثارشان را پله پله بالا ببرند و بعد بلاتکلیف ماندند؛ چونکه نتوانستند آن قیمتی که در حراج فروخته بودند را بصورت مستقل هم بفروشند. هر موفقیتی ظرفیت می خواهد و آدم های خود گم کرده متأسفانه من زیاد دیدم. این یکی از مضرات شرکت در حراج تهران بود که به حراج تهران ربطی ندارد بلکه به آدم شرکت کننده بستگی دارد.»
لیلی گلستان همین طور به افرادی اشاره نمود که خرید آثار هنری را به چشم یک سرمایه گذاری می بینند و هیچ اطلاعی از خود اثر یا هنرمند آن ندارند. این اشاره گلستان موجب شد تا مجری برنامه چنین سوالی را با او مطرح کند: «اتفاقا قصد داشتم که بپرسم چقدر این داستان هایی که در سریال های آقای مدیری می بینیم صحت دارند و محسوس هستند که فکر می کنم موردی که به آن اشاره کردید مصداقی از سریال های «هیولا» و «دراکولا» بود. در هر صورت ما اگر بخواهیم به عنوانِ این جلسه بیشتر نزدیک شویم، باید بپرسیم که در طول این سال هایی که فعالیت داشتید، با چه موانعی به لحاظ حقوقی مواجه بودید؟ آیا اصلا موانعی بود و اگر بود چه ابعادی داشت؟»
لیلی گلستان پاسخ داد: «ببینید من واقعا مشکل حقوقی نداشتم. من یک گالری دار می شناسم که هر وقت از او می پرسم حالت خوب است؟ می گوید چقدر دیگر به دادگاه بروم؟ یا با خریدار باید بروم دادگاه یا با هنرمند باید بروم. من هیچ گاه مسئله حقوقی و دعوا و یا اختلاف حقوقی با هنرمند یا خریداری نداشتم و از این بابت خداراشکر می کنم. ولی دیگران داشتند و بیشتر به نظر من نقاش های جوان این مشکلات را تجربه کردند. در مواردی گالری دار پول نقد می گرفت از خریدار و به نقاش جوان چک شش ماهه می داد؛ برای چه؟! این نقاشان جوان پیش من می آیند و شکایت می کنند و من نیز آنها را برای شکایت کردن به ارشاد معرفی می کنم. جوانانی که گالری دار یا پولشان را نمی دهد یا کم می دهد یا دیر می دهد، زیاد هستند. من فکر می کنم این افراد واقعا باید بیایند و به نهاد ارشاد شکایت کنند و ارشاد هم باید ترتیب اثر بدهد.»
به گزارش پیلانو به نقل از ایسنا، نشست «حقوق تأسیس و اداره گالری ها» با صحبت های هادی مظفری ادامه پیدا کرد. بشیریه ضمن اشاره به این نکته که می خواهند به بحث دستور العمل صدور مجوز تأسیس و فعالیت نگارخانه که هادی مظفری نقش قابل توجهی در تدوین آن داشته، بپردازند، پرسید: «در سابقه این دستور العمل چه گذشته است؟ آیا آنچه که به لحاظ مقرراتی موجود بود، کفایت نمی کرد؟ چه شد که ما امروز به دستورالعمل فعلی رسیدیم؟»
مظفری پاسخ داد: «آیین نامه مربوط به نگارخانه ها به ۲۰ سال قبل یعنی سال ۱۳۷۹ بازمی گشت که در بیست ماده و هفت تبصره تدوین شده بود. طبیعتا رویه بازار هنر و چیزی که امروز تحت عنوان اقتصاد هنر درباره آن صحبت می نماییم با گذشته ای که سرکار خانم گلستان قسمتی از آنرا بیان داشتند، با رویکرد های امروز جامعه و مخاطبان خیلی تفاوت می کرد. به هر حال قانونی بود که پس از ۲۰ سال اصلاح آن ضروری بود و مشکلاتی داشت که اگر فرصت داشته باشیم به آنان اشاره خواهم کرد.
شاید در ادامه در خلال صحبت های من تفاوت این دو بخشنامه هم مشخص شود که ما در بخشنامه قبلی چه داشتیم و در این بخشنامه ای که بازبینی شد چه اتفاقی افتاد.
اول این که در بخشنامه قبل مدیرکل فرهنگ و مدیرکل هنرهای تجسمی با دست باز این اختیار را داشت که به هر کسی که به او مراجعه می کرد و متقاضی نگارخانه بود، مجوز بدهد یا ندهد. هر زمان تخلفی اتفاق نمی افتاد بدون این که ما در بخشنامه مصداقش را تعیین کرده باشیم تصمیم می گرفت به شغل و کار نگارخانه ادامه بدهد یا ندهد. یعنی ما اینجا مواجه بودیم با یک کسب وکار که فردی زندگی اش را برای سالهای متمادی بر این بستر استوار کرده، کار را شروع کرده، پیشرفت کرده و حالا تخلفی اتفاق افتاده که باز تمهید این تخلف کار ساده ای نبود مثل قانون مطبوعات که شما استحضار دارید.
اتفاقی که در این بخشنامه افتاد این بود که این وظیفه واگذار شد به یک شورای نظارت بر نگارخانه های سراسر کشور که در تهران بعنوان شورای مرکزی از آن یاد می شود و در استانها بعنوان شورای استانی.
مدیرکل هنرهای تجسمی اشاره کرد: در بخشنامه جدید که در سال ۹۹ به تصویب رسید و ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۰ ابلاغ گردید، شورایی با حضور دو هنرمند، یک نماینده انجمن گالری دارها، یک استاد دانشگاه، دو نفر از مدیران و کارشناسان وزارت ارشاد و یک فرد متخصص در این عرصه تشکیل شد و تمامی امور مربوط به گالری داری به این شورا محول شده است. یعنی از ابتدایی که فرد، تقاضای خودش را ارائه می دهد تا آن زمان که فرد را واجد شرایط می دانند یا نمی دانند، همه و همه تا آن زمان که تخلفی احتمالی رخ دهد، همه و همه به این شورا واگذار شد و من فکر می کنم قدم خیلی رو به جلو و تأثیرگذاری بود که پس از ۲۰ سال برداشته شد.
مظفری اظهار نمود: نکته بعدی که در صحبت های سرکار خانم گلستان هم وجود داشت، این بود که خیلی ها فضا و امکانات مادی مناسب دارند و دوست دارند از امکانات این شغل استفاده کنند پس تقاضای ایجاد یک نگارخانه را ارائه می دادند اما واقعا در تشخیص اثر هنری با مشکلات جدی مواجه بودند. آنها مکلف شدند مدیر هنری استخدام کنند و این فرد وظیفه تشخیص اصالت اثر و کیفیت آثار را بر عهده می گیرد. خیلی موضوعات دیگری وجود دارد که در بخشنامه قبلی مسکوت بود مثل این که پس از فوت موسس یا مدیرمسئول چه اتفاقی خواهد افتاد که در بخشنامه جدید به آنان پرداخته شد.»
این مقام مسوول همین طور افزود: «بسیاری از اموری که بین صاحب اثر و مدیر نگارخانه یا مالک اثر اتفاق می افتد گاهی حتی در موارد حقیقی هم نیاز به مراجعه به مرجع قضایی دارد. یعنی اداره کل هنرهای تجسمی و این شورایی که تعریف شده از باب ریش سفیدی شاید بتواند طرفین را به صلح برساند اما برخی مسائل در سیستم اداری قابلیت پیگرد ندارند و طبیعتا باید به مرجع قضایی مراجعه شود. »
مظفری همین طور به جعل، بعنوان یکی از جرایم رایج اشاره نمود و اظهار داشت: «جعل آثار هنری بسیار رویه قابل توجهی است. از دو منظر می توان به این مسئله نگاه کرد. یک، هر جایی که اقتصادش فعال و پویا شود سر و کله جعل و سرقت و این موارد پیدا خواهد شد و نکته دوم، جرمِ جعل جرمی بسیار متعارف و مشهودی در این حوزه می باشد ولی اگر بخواهیم موضوع را با نگاه جهانی ببینیم این جرایم در سایر کشورها هم وجود دارد و با رشد آثار هنری در کشورهای دیگر طبیعتا ما شاهد جعل ها و جرایم بزرگ تر در کشورهای دیگر هستیم. در سالهای اخیر با رشد چشم گیر بازار هنر در ایران جعل آثار هنری نیز رشد قابل توجهی کرده است.»
بشیریه پرسید: «آیا با بخشنامه جدید شرایط برای گرفتن مجوز تاسیس گالری مهیاتر شده است؟»
مظفری نیز اظهار نمود: «اگر صادقانه بخواهم خدمتتان عرض کنم مشکل تر شده است. قبلا یک دروازه بزرگی به روی هر متقاضی باز بود اما امروز این تبدیل به یک پنجره شده و افرادی می توانند به این درگاه وارد شوند که شایستگی داشته باشند.»
در ادامه این جلسه لیلی گلستان بگفته های هادی مظفری درباره انتصاب مدیر هنری برای گالری اشاره نمود و اظهار داشت: «مدیر باید جلوی یک عده امتحان پس بدهد. گالری فقط جای خرید و فروش و ارائه آثار نیست. گالری جایی است برای آموزش دادن به تماشاچی؛ بدین سبب مدیر گالری حتما باید فرهنگ و هنر را خوانده باشد.»
گلستان ضمن اشاره به این نکته که در بخشنامه جدید، گالری بعنوان یک مکان عمومی دانسته شده که نهادهای مختلفی اجازه دخالت در آنرا دارند، اظهار داشت: «در صحبت های نشست ما واقعا بیشتر به عمق و خط کشی های نگارخانه داری پرداخته شد و هنر فراموش شد. فقط به تنبیه و جزا گذشت و به این که به هنر باید طور دیگری احترام گذاشته شود، پرداخته نشد که البته شاید جایش نبود.»
در قسمتی از این جلسه، مجری برنامه از مدیر گالری گلستان درخواست نمود تا به برخی نکات هنری بمنظور آگاه کردن مخاطبان اشاره کند. او همین طور مطرح کرد: «به طور مثال وقتی یک تابلو را نزد شما می آورند یا یک متخصص مقرر است که قیمت گذاری کند، برای این تابلو چه نکاتی را باید در نظر بگیرید؟»
مدیر گالری گلستان پاسخ داد: «اگر هنرمندِ تابلویی شناخته شده باشد، ما ابتدا به اعتبار و شهرت هنرمند نگاه می نماییم که قیمتش در بازار الان چقدر است و بعد به جنس کار نگاه می نماییم که بر روی کاغذ، مقوا یا بوم است و پیش از همه این ها به خود اثر نگاه می نماییم که چقدر به لحاظ زیبایی شناسی دارای اعتبار است. این ها همه در قیمت گذاری لحاظ می شوند اما باز هم ممکنست ما به اشتباه قیمت زیاد یا کم بر روی اثر بگذاریم ولی اگر متعلق به یک هنرمند معروف باشد، شهرت آن هنرمند خیلی در قیمت دخیل است.»
منبع: پیلانو