خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار-۲۶؛ تیتراژی که همیشه بوی نوستالژی می دهد
پیلانو: موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی بوعلی سینا یک ملودی خاطره انگیز تمام عیاری است که مخاطب با شنیدن آن به طرز اعجاب انگیزی به درون تاریخ پرتاب شده و خودرا در یک موقعیت متفاوت می بیند.
دریافت 2 MB
خبرگزاری مهر – گروه هنر – علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می کند با انتخاب عناصر، فرم ها و چینش ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف الزامی ایجاد می شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می کند.
آنچه بهانه ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره سازترین موسیقی های مربوط به برخی برنامه ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای خیلی از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع باردیگر به آنها برای ما در هر شرایطی می تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره بازی که بعد از شروع و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره بازی هفتگی در ایام جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بصورت هفتگی می توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آنرا دنبال کنید.
در بیست و شمشین گام از این روایت رسانه ای به سراغ موسیقی تیتراژ و متن سریال همیشه ماندگار «بوعلی سینا» به کارگردانی کیوان رهگذار رفتیم که موسیقی متن آن بیش از ۳۰ سال پیش ازطریق یک هنرمند اعجوبه و تمام عیار چون فرهاد فخرالدینی ساخته شد و از خود آنچنان رد پای ماندگاری بر جای گذاشت که هرگاه نوا و نغمه هایش را می شنویم بی اراده خودرا در درون تاریخ می بینیم. گویی این که شده ایم هم زیست آقای بو علی سینا و بیننده کارهایی که این مرد در روزگارش برای مردمان آن دوران انجام داد.
این مجموعه تلویزیونی که اواسط سال ۱۳۶۰ از شبکه دو سیما پخش گردید، سریالی ۱۱ قسمتی بود که به داستان زندگی ابوعلی سینا، پزشک و دانشمند ایرانی قرون چهارم و پنجم هجری می پردازد. مجموعه ای که بااینکه کارگردانش قبل تر با نویسندگی سریال «سربداران» مورد توجه قرار گرفته بود، اما شاخص ترین اثری بود که کیهان رهگذر فقید را به مخاطبان آن سال ها معرفی نمود. مجموعه ای در خور توجه با بازیگران شاخص آن دوران حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون که در کنار یک طراحی در خور توجه و صد البته موسیقی منحصر به فرد آهنگسازش همچنان در ردیف بالاترین سریال های تلویزیونی شمرده می شود.
جالب تر آنکه منوچهر محمدی که این روزها بعنوان یکی از تهیه کنندگان مطرح حوزه سینما به فعالیت مشغول می باشد، با حضور در چنین مجموعه هایی بعنوان یک تهیه کننده بود که نشان داد یک جوان ۲۹ ساله چگونه می تواند از پس تهیه و تولید سریالی این چنین برآید. گویی بسته خاطره ساز دهه شصت که دهه ای عجیب و غریب در زیست تاریخی مردمان دوران معاصر ایران زمین بشمار می رود با همین مجموعه ها و موسیقی ها بود که معماری انحصاری از شرایط فرهنگی اجتماعی آن دوران را پیش روی مخاطبان می گذاشت.
امین تارخ، فیروز بهجت محمدی، محمد ابهری، فاضل اجبوری، سعید اویسی، اسماعیل محرابی، محسن سهرابی، چنگیز وثوقی، عنایت بخشی، جمشید لایق، عزت الله مقبلی، عطالله زاهد، محد ساربان، اصغر محبی، عبدالله اسفندیاری، حسین محب اهری، سرور نجات الهی، نسرین قاسم زاده، شهرزاد کمالی، رزیتا عامری، عباس حاتمی، فرهاد خان محمدی، هادی مقدم، آیت نجفی، صالح نجفی، عباس ناظری، ملیحه نیکجومند، سهیلا شاه مرادی، مهری ودادیان همچون هنرمندانی بودند که در این سریال بعنوان بازیگر حضور داشتند. هنرمندانی که خیلی از آنها حالا در بین ما نیستند اما با بازی در این مجموعه توانستند آنچنان رد پایی برجای بگذارند که برخی از آنها بعدها بعنوان بازیگرانی شاخص و مؤلف در عرصه های مختلف به تماشاگران معرفی گشتند.
مؤلفه ای که جزو جدایی ناپذیر سریال های آن دوران تلویزیون بودند که به مثابه یک مدرسه هنری سکوی پرتابی برای هنرمندان مستعد و توانمند آن دوران شدند و این چنین بر تارک هنر این سرزمین درخشیدند.
اتفاقاً در همین چارچوب بود که علاوه بر حوزه های مختلف طراحی و بازیگری این سریال، موسیقی متن اثر نیز به شدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به صورتی تبدیل به شناسنامه تمام عیار مجموعه ای شد که مردم حتی با شنیدن تیتراژش می فهمیدند که کدام سریال مقرر است پیش روی آنها قرار داده شود، شاخصه ای که اساس و چارچوب موسیقی متن ها و تیتراژهای آن دوران تلویزیون و آثار سینمایی را تشکیل می داد و آنچنان هم با استانداردها و موازین فکر شده هنری صاحب اثر خلق می شد که امروز دیگر کمتر اثر و مجموعه ای را می یافت که توانسته باشد چنین مؤلفه های رسانه ای را برای بیننده سخت گیر این روزها تولید نماید.
فخرالدینی: چرا برخی آهنگ ها به دل می نشیند و برخی نه؛ چون ارتباط منطقی بین آنها نیست و باید پس از یک نت، نت دیگری بیاید که نیامده است. همانطور که در صحبت کردن مهمست که در باطنِ من چه می گذرد؛ نغمات نیز احساس من را نشان میدهد گویی فرهاد فخرالدینی و خیلی از آهنگسازان و هم دوره ای هایش خوب می دانستند که فهم شنیداری مخاطب اساساً از موسیقی و جزئی تر از موسیقی ایرانی چه می خواهد و این چنین دست به خلق آثار درخشانی چون موسیقی متن سریال بوعلی سینا زدند. کما این که در همین چارچوب خوانندگان توانمندی چون صدیق تعریف هم با اتکا به چنین ساختاری در قالب خوانش آثاری در قالب تیتراژ یا قسمتی از ملودی های مجموعه بود که توانستند در کنار توانمندی ها و مؤلفه های ذاتی که در نوع موسیقی خود آموخته بودند شرایطی برای معرفی خود بعنوان یک هنرمند شاخص حوزه موسیقی محیا کنند.
فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر ارکستر شناخته شده کشورمان که طی سالهای قبل در گذرگاه های زمانی مختلف رهبری ارکستر موسیقی ملی کشورمان را نیز به عهده داشته مدتی پیش در قسمتی از گفتگو با سایت «موسیقی ما» بود که درباره مقوله آهنگسازی و ماندگاری آثارش میان گوش شنیداری مردم اظهار داشته بود: «نت های موسیقی عین کلماتِ ادبیات است؛ یعنی وقتی شما موضوع و سوژه ای نداشته باشید، نمی توانید درباره چیزی صحبت کنید. نت های موسیقی هم همچنین است و باید معنا و مفهومی داشته باشد. هر نتی صدایی دارد؛ نت ها می تواند دنبال هم بیاید و صدایی دهد؛ اما چرا برخی آهنگ ها به دل می نشیند و برخی نه؛ چون ارتباط منطقی بین آنها نیست و باید پس از یک نت، نت دیگری بیاید که نیامده است. همانطور که در صحبت کردن مهمست که در باطنِ من چه می گذرد؛ نغمات نیز احساس من را نشان میدهد. اگر آن حس وجود نداشته باشد، موسیقی خلق شده اثرگذار نخواهد بود. منبع این احساس عشق است؛ اما ما گاهی نمی دانیم به کجا وصل هستیم. این یک موهبت الهی است که برخی این حس را دارند و برخی ممکنست نداشته باشند. از طرفِ دیگر ما دانسته های خودمان را به شکلِ دیگر تحویل و درس خودمان را به شکلِ نت های روی کاغذ پس می دهیم؛ بااینکه این مساله کارِ آسانی نیست که می گویند: «روغنی در شیشه بینی صاف و پاک و بیخته / غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام را؟»
وی در همین گفتگو بود که درباره ورودش به مقوله ساخت موسیقی برای آثار سینمایی و تلویزیونی اظهار داشته بود: «من موسیقی فیلم «شوهر آهوخانم» را در سال ۴۶ در شرایطی ساختم که خودم علاقه ای به ورود به حوزه موسیقی فیلم نداشتم، اما «آزرم» و یکی از دوستانِ نزدیکم مرا به این کار ترغیب کردند و ساخت موسیقی فیلم، یکی دیگر از بخش های زندگی موسیقایی من شد، البته قبل از انقلاب از آنجائیکه هارمونی، فرم و آفرینش و کنترپوان را تدریس می کردم و از سویی نوازنده، آهنگ ساز و رهبر ارکستر بودم، موسیقی فیلم چندان برایم جدی نشد تا این که «سربداران» را ساختم. زمانِ ساختِ «سربداران» آقای حسین علیزاده و نجفی (کارگردان) فهرستی از آهنگ سازان مطرحِ آن زمان که همگی شان انسان های شریف و از استادان صاحب نام بودند، تهیه کرده بودند که اسم من هم در فهرست بود. اما آقای علیزاده گفته بودند که مناسب ترین شان آقای فخرالدینی است و شما باید ایشان را راضی کنید. در آن دوران، من روزگارِ سختی می گذراندم. از رادیو کناره گرفته بودم و به خاطرِ انقلاب فرهنگی دانشگاه ها و هنرستان عالی نیز تعطیل شده بود و من بی کار بودم؛ منی که عادت کرده بودم از بامداد تا شب کار کنم، بی کار شده بودم و این مساله بسیار آزارم می داد، هر چند همان موقع شروع کردم به نوشتنِ تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایران. خلاصه آنکه آقای علیزاده، نجفی و کیهان رهگذر (نویسنده سریال) به خانه ی ما آمدند و پیشنهاد این کار را مطرح نمودند، من گفتم فکر نمی کنم شما بتوانید با من راه بیایید؛ من آزرده خاطر هستم و انتظاراتی دارم که شما برآورده نخواهید کرد؛ اما اطمینان دادند که این کار صورت خواهد گرفت. گفتم یک ارکستر سمفونیک لازم دارم که فراهم کردند و کار آغاز شد. انصافاً نیز به تعهداتشان خوب عمل کردند، هر چند من آماده تر بودم که کار با سرعت بیشتری صورت گیرد. پس از آن نیز موسیقی متن «ابن سینا» را نوشتم و مسیر زندگی ام تغییر نمود و به راهِ دیگری افتاد.»
فخرالدینی بعد از روایت قصه ورودش به مقوله آهنگسازی در سریال های تلویزیونی به ماجرای آهنگسازی سریال «بوعلی سینا» هم اشاره می کند و می گوید: «نویسنده و کارگردان سریالِ بوعلی سینا، آقای کیهان رهگذر بود که پیشنهادِ ساختِ موسیقی این سریال را به من داد. من شرحِ حال «ابن سینا» را در تاریخ موسیقی خوانده بودم. ایشان یک حکیم و فیلسوف بوده و طبیعتاً به جهت اینکه او را بهتر درک کنم باید به موسیقی خراسان بزرگ توجه و با آن موسیقی انس و الفتی پیدا می کردم و در عینِ حال آداب و سننِ آن زمان را می شناختم. برای نزدیک شدن به اندیشه های او، فکر کردم رباعیتِ کسی مثلِ بوعلی سینا می تواند کمک زیادی به من کند؛ او لحن گفتارش در رباعیاتش به اقتضای زمانه فرق می کرد، بطورمثال گاهی با آن جایگاهِ بزرگِ علمی می گوید: «دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت، یک موی ندانست ولی موی شکافت» و در جای دیگری با قاطعیت می گوید: «کفر چو منی گزاف و آسان نبود، محکم تر از ایمان من ایمان نبود، در دهر چو من یکی و آن هم کافر، پس در همه دهر یک مسلمان نبود».
وی اضافه کرد: «در ساختِ موسیقی این فیلم، من دنبال چه می گشتم؟ دنبال این می گشتم تا موسیقی مبینِ حالات این شخصیت باشد و آنرا از رباعیاتِ خود او می گرفتم. در همان زمان دوتارنواز پیری را در خطه خراسان دیدم که پیرمردی بود که بسیار با خش ساز می زد و ناخن هایش صفحه دوتارش را می خراشید و صدای خودش هم خراشیده می شد. خش خش صدا و انگشتانش روی دو تار حکایتی بود. همه فکر می کردند که چرا تا این اندازه مجذوب او شده ام، اما آنچه او می نواخت در ذهنِ من نوای دل انگیزی بود که به خلق قسمتی از موسیقی کار انجامید.»
به هر ترتیب موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال «بو علی سینا» که صدیق تعریف از خوانندگان و معلمان شاخص موسیقی ایرانی در آن بعنوان خواننده حضور داشته است، بی شک یکی از بهترین و ماندنی ترین ملودی هایی است که مخاطبان جدی تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ با آن حال و روز خوشی داشتند و طنین شنیدن این موسیقی روی آن ذهن شنیداری شأن تاثیر عمیق و ماندگاری را بر جای گذاشته است. شرایطی که با نگارش چنین گزاره های رسانه ای به بهانه خاطره بازی متوجه دوری از شرایطی می شویم که تا همین چند سال پیش محور اصلی تبلور اندیشه ای خردورزانه بود که در این سال ها با تماشای سریال های تلویزیونی و اجزای مربوط به آن کمتر شاهد ظهور و بروزش برای مخاطبان امروزی و آگاه جامعه ایرانی هستیم که در برخورد با انواع و اقسام ابزارهای فرهنگی قرار گرفته اند.
برای شنیدن دو قطعه با کلام سریال بو علی سینا با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی و خوانندگی صدیق تعریف اینجا و اینجا را کلیک کنید.
منبع: pilano.ir