از ارتباط ماه رمضان و آیین هایش با موسیقی چه می دانید؟

از ارتباط ماه رمضان و آیین هایش با موسیقی چه می دانید؟

پیلانو: زمانی که به ماه رمضان نگاه می نماییم از ابتدا تا انتهای آیین های این ماه مبارک، با موسیقی هم راه است که به چند دسته همچون آیین های آوازی، موسیقی سازی، ذکر با ساز، موسیقی ترکیبی و موسیقی کودکان و نوجوانان تقسیم می شود.
به گزارش پیلانو به نقل از ایسنا، ویبنار تخصصی «رمضان در آیینه هنر و آیین های ایرانی» با حضور هوشنگ جاوید، محمدجعفر قنواتی، مهدی امین فروغی و متین رضوان پور، انجام شد.
تاریخچه سحرخوانی چیست؟
در ابتدای این برنامه هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی و دبیر نشست علمی با اشاره به نخستین پیشینه ی سحرخوانی در ایران، به شاهنامه فردوسی اشاره نمود و توضیح داد: سحرخوانی بصورت یک آیین درباری انجام می شده است. در شاهنامه آمده است که نجبای درباری هرمز را با کودتا نابینا می کنند و پسرش خسرو پرویز را بجای او می گذارند و خسرو پرویز چون نادم است، به دیدار هرمز می رود و به او می گوید اگر خواسته ای داری بیان کن و هرمز سه خواسته بیان می کند و نخستین خواسته او این است که آوازهای سحری را قطع نکند و آنرا به اجرا دربیاورد. این نشان دهنده آنست که پادشاهان با آواز سحر ضمن نیایش و ستایش خداوند، خدمه دربار خودرا نیز بیدار می کردند تا روز کاری را شروع کنند و این سرآغاز بررسی پیشینه سحرخوانی در ایران است که هنوز هم پژوهش دررابطه با آن ادامه دارد.
وی سپس به خواندن ابیاتی از شاهنامه و تفسیر آن پرداخت و اضافه کرد: هرمز به خسرو پرویز در شاهنامه می گوید: «مرا نزد تو آرزو بُد سه چیز/ برین بر فزونی نخواهیم نیز/ یکی آنک شبگیر هر بامداد/ کنی گوش ها را به آواز شاد»؛ این جلوه بسیار زیبا و ریشه خوب و روشنی از بانگ سحر در کشور ما در دوران قبل از ورود اسلام است و نشان دهنده آنست که بیداری وقت سحر بعنوان یک آیین فاخر توسط والیان انجام می شده است. وقتی دین اسلام به ایران می آید و روزه گرفتن در ماه رمضان و بیداری سحرها و آماده سازی سحری بعنوان الزامات دینی مردم اجرائی می شود، کم کم آیین سحر و بیدارسازی برای ایرانیان مهم می شود. این بیدارسازی همیشه هم با آواز نبوده و با لااله الا الله یا الله اکبر گفتن های بلند نیز انجام می شده است. در ادامه و در طول زمان سحرخوانی، با شیوه و گونه های مختلف انجام و با ماه رمضان بعنوان یک موجودیت زنده برخورد می شود و مردم از ماه رمضان استقبال می کنند. در هزار و چهارصد سال گذشته، تحول و دگرگونی های مختلفی هم در احوال زندگی مردم پدید می آید و این کار در ادبیات شفاهی و ادبیات مردمی گونه ها و تغییرات مختلف پدید می آورد.
وی افزود: در این زمان سحرخوانی و دعاهای ویژه ی ماه رمضان و حتی آیین های ویژه ی ماه رمضان، دارای ادبیات خاص می شود، بازی های ویژه ای پدید می آید که خود این بازی ها، دارای ادبیات خاص است و داستان و داستانک های ویژه ای پدید می آید که اینها می تواند سرفصل های مختلف پژوهش در کشور باشد که درباره آنها کمتر کار صورت گرفته است.

نگاهی به سحرخوانی مردمی
جاوید همین طور شعری از نمونه ادبیات سحرخوانی مردمی خواند و اظهار داشت: « خداوندا کریمی هستی عادل/ منم ۱۰ چیز می خواهم نیست مشکل (از همان ابتدای کار آنچه می خواسته را بیان می کرده است)/ اول یک قوتی بر بازویم ده که بار صد من و بردارم از گِل (چون در گذشته کار کردن و بار برداشتن جزو کارهای سخت بوده است)/ که دوم یک ول پاکیزه رویی (یار زیبا می خواسته) که باشد تحت فرمون من ای ول/ که سوم سه قنات خارجم ده که ملکش رو به سیوند و شمایل/ که چهارم چهار اولاد نرینه تمام کاکل زری/ که پنجم پنج گله میش هزاری تمام بور و سفید جوون و جاهل/ که ششم شش کمند قاطرم ده/ بُرُم از هند بیارُم هند و فلفل/ که هفتم تاجری باشم به شیراز تموم تاجرا فرمون می وه/ که هشتم قدری یک پول حلالی بُرُم در حج بیابم عمر کامل/ که نهم رخصت عمر عزیزی دگر از مو نباشد هیچ درد در دل/ که دهم ده برابر شهریاری یکایک زیر تابوت من ای دل».
این پژوهشگر موسیقی افزود: خیلی جالب است که این نسبت نزدیکی با خدا در بچه ها نیز وجود داشته است؛ به این صورت که بچه ها خیلی خوب به رمضان نزدیک شده بودند و شعرهای خیلی قشنگی برای آنها تولید شده بود که خود بچه ها زمزمه می کردند و کم کم که این زمزمه ها انجام می شد، در ذهنشان ثبت و با آنها بزرگ می شدند. بعنوان مثال آوازی سحری برای تشویق بچه ها ساخته بودند که می اظهار داشت: «صبح که علم می کند، خدا نظر می کند/بنده چقدر بی ادبه، خواب سحر می کنه». این شعر در خراسان و کرمان خوانده می شده است. تمام خواسته ها در این مناجات به زبان عامیانه است که فرد از دل خود با خدا صحبت می کند.
موسیقی در همراهی با آیین های رمضان چه حوزه هایی دارد؟
او درباره جمال شناسی موسیقی و سحوری ها در کشور اظهار داشت: زمانی که به ماه رمضان نگاه می نماییم از ابتدا تا انتهای ماه، آیین های آن با موسیقی هم راه است که به چند دسته همچون آیین های آوازی (که حتما آواز در آن دخالت جدی دارد همانند سحری خوانی یا دعای افطار)، موسیقی سازی (که در دسته موسیقی خبری قرار می گیرد و ویژه رمضان بوده که نقاره خوانی، طبل زنی، دهل خوانی جزئی از آن بوده است)، ذکر با ساز (کمتر به آن اشاره شده است، همانند ذکر سحر که عاشیق های آذربایجان نیز آنرا دارند و درباره آن اجرای آوازی خیلی زیایی دارند)، موسیقی ترکیبی و موسیقی کودکان و نوجوانان تقسیم می شود.

رمضان؛ ماهی که در فرهنگ ما از نظر اسطوره ای مقدس است
محمد جعفری قنواتی، پژوهشگر و محقق فرهنگ عامه، اظهار داشت: رمضان همچون ماه هایی است که در فرهنگ ما از نظر اسطوره ای مقدس است و در همه حوزه های زندگی مردم تغییراتی به وجود می آورد. از نوع خوراک خوردن، نوع و ساعت خواب، ساعت کار پیشه وران، مسافرت های مردم و حتی کیفیت غذاها نیز تغییر می کند. غذاهایی به وجود می آید که خاص ماه رمضان است، بازی های مناسبتی ای ایجاد می شود و متناسب با همه اینها ادبیات خاصی ایجاد می شود که ویژه ماه رمضان است.
او اضافه کرد: در کشور ما باورهای خاصی درباره رمضان وجود دارد و برمبنای همان باورها، قصه ها، افسانه ها و ضرب المثل هایی مثل «همیشه شعبان یک دفعه هم رمضان» شکل می گیرد. درباره بیدار شدن سحر در یک دوره زمانی شکل بیدار شدن با بهره گیری از آواز خروس بوده است. این باور وجود دارد که اگر خروس سفید در خانه ای باشد دیو به آن خانه راه پیدا نخواهد کرد. در باورهای ایرانی هست که اگر خروس سفید در خانه ای باشد جن به آن خانه وارد نمی گردد. ریشه این باور از آنجا می آید که در هنگام سحر خروس عرش آغاز به خواندن کرده و خروس های زمینی صدای آنرا می شوند و آغاز به آواز خواندن می کنند و در حقیقت خروس عرش خروس های زمینی را بیدار می کند و با خواندن خروس های زمینی، مردم از خواب بیدار می شوند و همین طور از خواب غفلت بیدار می شوند که در دیو خانه آنها را نزند.
این پژوهشگر اظهار داشت: حکایت های دیگری نیز شکل گرفته است همچون این که ماه رمضان سه ماه بوده و بعد خداوند به جهت این که پیرمرد خارکشی توانایی آنرا نداشته که سه ماه را روزه بگیرد، خداوند روزه را به یک ماه تقلیل می دهد. در رابطه با سوز و سوگی که در ماه رمضان وجود دارد که در ماه رمضان از نوزدهم تا بیست و یکم و در بعضی مناطق تا بیست و سوم سوگواری می کنند و در همین ارتباط تعزیه قنبر یا روضه قنبر به وجود می‎آید که یک متن کاملا ادبی است. همین طور اشعاری که بچه ها در بازی هایشان بعنوان مثال در هوم بابایی یا رمضانی که می خوانند ادبیات ویژه ی خودرا دارد که به آن اشاره می کنم.
ریشه عبارت «لنگ انداختن» چیست؟
او افزود: ماه رمضان روی سرگرمی های مردم نیز تاثیرات خاص می گذارد. بعنوان مثال شب نشینی یکی از تفریحات مردم در ماه رمضان بوده است. خواندن کتاب از طرف باسوادان برای کم سوادان در دوران قدیم بسیار مرسوم بود و فرد باسواد در شب نشینی ها برای باقی افراد ایل و طایفه کتاب می خواند. از لحاظ قالب های ادبی اگر بخواهیم بررسی نماییم، غزل و قصیده خیلی کمتر در سخنوری مورد استفاده قرار می گیرد و بیشتر قالب مسمط و مخمس بوده است. جالب است که حافظه عجیبی می خواهد یادآوری اینها برای اینکه هر بند مسمطی که خوانده می شد، یک بند بحر طویل هم خوانده می شد. سه قالب مسمط، مخمس و بحر طویل همچون قالب های بسیار رایج در سخنوری بوده است. اگر بخواهم نمونه ای ذکر کنم باید به این یاد شده کنم که زمانی که به جایی وارد می شده اند پس از سلام، سخنور میهمان از سخنور میزبان که نشسته بود می خواست که اگر نکته ای درباره تاریخچه سردم می داند بگوید و اگر نمی دانست طبیعتا بازنده می شد و باید تک تک لباس هایش را در می آورد تا اینکه برهنه شود. درواقع اصطلاح لنگ انداختن از همین جا می آید.

بازی های ماه رمضان به چه صورت بوده است؟
این کارشناس اضافه کرد: قالب بحر طویل در اجراهای مربوط به فرهنگ عامه مربوط به فولکلور نقش بسیار اساسی و پراهمیتی دارد. در نقالی هم به همین صورت است؛ هر زمان که نقال بخواهد ریتم خودرا تند کند و به نبرد نزدیک شود از بحرطویل بحره می گیرد. مشهورترین سخنوران شغل اصلی آنها چیز دیگری جز سخنوری بوده است؛ همانند حاج حسین بابای مسکین از مشهورترین شعرای این حیطه وکیل عدلیه بوده است یا میرزا ابوالقاسم ذوقی در میدان بارفروشان تهران بوده است که به او ارباب می گفته اند.
او افزود: مورد دیگری که ادبیات با آن هم راه است، بازی هایی است که بچه ها انجام می داده اند که البته یک نوع از آن تنها در ایران نبوده و در تاجیکستان، افغانستان، تاجیکان ازبکستان و در بعضی از مناطق ترکمنستان هم رایج است که در ایران به آن رمضانی، الله رمضانی و در کاشان و برخی روستاهای اطراف کاشان به آن هوم بابایی می گوییم. در بعضی از مناطق ایران از شب اول ماه رمضان تا شب ۱۵ رمضان و برخی مناطق فقط پانزدهم رمضان، بچه های یک محل جمع می شدند به در خانه ها می رفتند و امیر یا سردسته خودرا انتخاب می کردند که معمولا صدای نسبتا خوبی هم داشت و با هم به در خانه ها رفته و اشعاری در مدح رمضان و صاحب خانه می خواندند که گاه برخی خانه ها به آنها چیزی می دادند و گاهی هم آنها را از خود می راندند.
قنواتی اشاره کرد: در کنار این بازی ها یک بازی نمایشی بسیار جالبی داریم که در غروب ۲۷ام ماه رمضان اجرا می شود که مقارن است با قصاص ابن ملجم و عمدتاً در مناطق مرکزی ایران همانند نطنز، کاشان، و در بعضی از مناطق استان یزد اجرا می شود. به آن کوله مرجان یا ابن ملجم سوزی گفته می شود و به این صورت است که هیکل ابن ملجم را بصورت مجسمه و هر چقدر که بتوانند بزرگ و در عین حال بسیار زشت درست می کنند و تسبیحی از پِهِن ساخته و در دستش قرار می دهند و رویش را نیز سیاه می کنند و گاهی جانورانی همانند قورباغه رویش کشیده و با یک مراسم خاصی آنرا آتش می زدند. این مراسم ریشه در مراسم کهن مرغ کشی ایران دارد.
اهمیت موسیقی در شعر ایران کهن
او درباره اهمیت پیوند موسیقی با شعر اظهار داشت: در ایران باستان شعر به همراه موسیقی بوده است و تا حدود قرن سوم تا یازدهم استمرار داشته است. استمرار این سنت در ادبیات عامه ما وجود دارد؛ مثلا در موسیقی فولکلور شعر را دکلمه نمی کرده اند. یک دفعه در روستایی از خانمی خواستم یک دو بیتی بخواند که در ابتدا خجالت می کشید با آواز بخواند و همین گونه که دکلمه می کرد، مصراع اول را گفت و باقی را نمی توانست بگوید ولی زمانی که با آهنگ خواند به یاد آورد شعر چه بود. این امر ارتباط شعر و موسیقی که در ایران باستان بوده و پس از ورود اسلام به ایران در موسیقی فولکلور ما استمرار داشته است را نشان میدهد.
پیوند موسیقی و آیین های مذهبی
بعد از او امین فروغی درباره موسیقی و آیین های مذهبی، نیایش و رمضان اظهار داشت: پیوند موسیقی و آیین های نیایش و پرستش چنان که می دانید پیوندی بسیار عمیق و وسیع است و به شهادت تاریخ هر کجا که در بین اقوام مختلف آیین پرستش و نیایش بوده است، پدیده ای به نام موسیقی در کنار ادیان حضور داشته که به دستگیرایی ادیان برخاسته و پیام های معنوی و اخلاقی آنها را گسترش داده است و این پیوند از شروع بشر به چشم دیده شده است. در ۲۲۵۰ سال قبل از میلاد پادشاه ایلامی به رامشگران حقوق می داد تا در مقابل در اصلی معبدی که او وقف خدای شهر شوش کرده بود از بامداد تا شام بخوانند و بنوازند. آثار این آیین را امروزه هنوز در دشت ایزه خوزستان می بینیم. در یونان باستان نیز می بینیم که با زئوس و آپولو مناجات می کنند که موسیقایی هست. اینها را در آثار به جا مانده از شعرا و نویسندگان آن دوره همانند هومر و ایلیاد می بینیم.

موسیقی در کنار ادیان و از جنس آنها بوده است
او با بیان عبارت بالا ادامه می دهد: درواقع ارباب مذاهب و آیین ها به خوبی دریافته بودند که موسیقی چه ظرفیتی دارد و می توانند از آن در جهت نشر و گسترش پیام خود استفاده کنند. در مصر باستان نیز مشاهده می شود که تعدادی از خدایان اساسا خدای موسیقی بوده اند مانند آپولو. در ایران باستان علاوه بر آوازهایی که ایرانیان داشته اند با خدابانوی آب ها آناهیتا نجوا و مناجات می کرده اند، در گادهای زرتشت به صورتی روشن این پیوند را می بینیم که اشاره شده است این آوازها و مناجات ها باید به صورتی آهنگین خوانده شود. این تنیدگی موسیقی با ادیان و مذاهب در تمام اقوام دیده می شود و به چشم می خورد. در آیین های توحیدی نیز خدمتی که موسیقی به ادیان کرده بسیار حائز اهمیت می باشد و در اسلام این پیوند را به شکل های مختلف می بینیم؛ اولین آن در پیوند موسیقی با آیات قرآنی است. هنر تلاوت قرآن از دیرباز در میان مسلمان ها رایج بوده است.
قرآن و موسیقی
امین فروغی اظهار نمود: در روزگاری که مسلمان ها فرهنگ شفاهی داشته اند و قرآن هنوز جمع نشده و بصورت مکتوب در دست کسی نبود، به دو گونه تلاش می کردند که این آیات محفوظ بمانند؛ یکی اینکه آیات را از بر می خواندند و به دیگران منتقل می کردند و دیگر اینکه آیات را با لحن خوش و نغمات موسیقایی درمی آمیختند و قرآن را گسترش می دادند. تاکید بر لحن و صدای خوش هنگام قرائت قرآن از سمت پیامبر (ص) هم بوده که فرموده اند: «قرآن را زینت کنید و آنرا با صوت زیبا بخوانید.» و یا اینکه «خانه های خودرا به تلاوت قرآن نورانی کنید.»
او درباره خواندن اذان با صدای خوش اظهار داشت: مسلمانان پنج نوبت با شنیدن قطعه ای موسیقایی و آوازی؛ یعنی اذان به محراب عبادت می روند که نشان از این پیوند مبارک دارد. در رابطه با مناجات ها و آیین های ماه مبارک رمضان، تعداد زیادی از خوانندگان خوش صدا هنر خودرا در عرصه تلاوت قرآن به عرصه ظهور رساندند.
تهران قدیم یا کنسرواتوار؟
او درباره حضور موسیقی در شهرهای کشور اظهار داشت: جای شگفتی دارد که در تهران قدیم و سایر شهرها و روستاها، به هر گوشه ای که سر می زدید صدای مناجات در شکل های مختلف به گوش می رسید. به تعبیر من مرغان نیایش و مناجات با دو بال موسیقی و شعر در آسمان شهر به پرواز درمی آیند؛ روزها به شکلی و شب ها به شکلی دیگر؛ بعنوان مثال آیینی که کنار سقاخانه می ایستاده اند و هنگام افطار که مردم بعد از تحمل یک روز روزه داری درصدد خرید مایحتاج خود برمی آمده اند و به سرعت به خانه های خود می رفته اند، درویش هایی در کنار سقاخانه ها زیر گذرها می ایستاده اند و با اشعار مناجات و پند و اندرز روح مردم را سیراب می کردند.
این کارشناس موسیقی اضافه کرد: مرشدها؛ مردانی وارسته و با حقیقت که در کوچه و بازار پرسه می زدند، اینها بوده اند که حقیت را به گوش مردمی که سواد نداشته و فرصت نمی کرده اند پای وعظ وعاظ نشسته یا به مدرسه علوم دینی بروند، می رساندند. مرشدهای دوره گرد در کوچه و بازار می گذشتند و در یک مواجهه رویارویی با مردم، پیام های اخلاقی را به آنها می رساندند و در ماه مبارک رمضان مناجات می خواندند و مردم را به تقوا و احکام دینی دعوت می کردند. بعنوان مثال مرحوم حاج سید اسدالله یزدی که در بازار تهران پرسه می زد، مرد بسیار باحقیقتی بود و مردم به او اعتقادها داشتند. او کار خودرا از بامداد از منزلش در گذر لوتی صالح شروع می کرد و در بازار پرسه می زد و بازاریان را موعظه می کرد. نقل است که مثلا اگر او به حجره ای می رسید که عینک تعمیر می کرد، می ایستاد و یک بیت شعر حاوی پیامی اخلاقی درباره عینک می خواند. مثلا می اظهار داشت: «چو کم نور است چشمی، بار عینک را کشد بینی/ ز بینی باید آموزی ره همسایه داری را…!» و حرکت می کرد.
او تصریح کرد که «در گذشته اگر کسی وارد تهران می شد، گویی وارد یک کنسرواتوار شده و از هر گوشه ای بانگی از مساجد، بام خانه ها، زورخانه ها و قهوه خانه ها به گوش می رسید. شعر و موسیقی مناجات ها را به پرواز درآورده و به آسمان می برد. اگر بخواهیم به تعدادی از آنها اشاره نماییم بعنوان مثال باید بگوییم در ماه مبارک رمضان یکی از محل هایی که از آنها مناجات به گوش می رسید زورخانه ها بود؛ به ویژه از بعد افطار تا سحر که ورزشکاران و حتی مردم عادی به زورخانه ها می رفتند و در آنجا مرشدها اشعار مناجات می خواندند.»
امین فروغی در آخر اظهار داشت: در احوالات مرحوم حاج سید حسن رزاز و حاج محمدصادق بلورفروش که از پهلوانان نامی ایران بوده اند، آمده است که در ماه رمضان در گود ورزش می کرده اند و مرشد، دعای جوشن کبیر می خوانده و اینها می گریسته اند و قدری حین ورزش این کار را می کرده اند که خاک کف زورخانه گل می شده است. در هر نقطه ای متناسب با آنجا مناجات به گوش می رسیده است؛ مثلا در مساجد به خاطر قداستاین مکان، مناجات ها عمدتاً قرآنی بوده اند یا اشعاری که در زورخانه خوانده می شده یا در قهوه خانه متناسب با فرهنگ مردمی بوده است که در آنجا حضور پیدا می کرده اند.
در این جلسه متین رضوانپور هم حاضر بود که بنا بر درخواست دیگر سخنران ها، به خواندن ابیاتی با حالت آوازگونه پرداخت.

منبع: