غم نان را بخوریم یا جان؟
به گزارش پیلانو فاضل جمشیدی، خواننده از نگرانی های خود برای احتمال شیوع بیشتر ویروس کرونا در ایام آینده سخن گفته و یادآور شده است که «به احتمال فراوان آخر هفته ی پربحث و گفتگو و شاید هم پرحاشیه ای را داشته باشیم در کنار اصل ماجرا یعنی کرونا؛ سلامتی یا اقتصاد و نان یا جان.»
این هنرمند که این روزها با پویش «مشاهنر» همکاری دارد، در یادداشتی از دغدغه های این روزهای خود در خصوص احتمال شیوع بیشتر ویروس کرونا با بازگشت بعضی از مشاغل به روند عادی کاری، سخن گفته است.
متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار ایسنا قرار گرفته، به شرح زیر است:
«گر بخواهی که بجویی دلم امروز بجوی / ورنه، بسیار بجویی و نیابی بازم!!
امروز بامداد خیلی زود آواز تاج اصفهانی را می شنیدم؛ در دوران کرونایی مانده در منزل به اختیار خود و البته جبر روزگار و این شعر را هی تکرار می کنم.
راستی امروز که کم کم آماده خبرهای جدید می شویم و احتمال فراوان آخر هفته پر بحث و گفتگو و شاید هم پرحاشیه ای را داشته باشیم؛ در کنار اصل ماجرا یعنی کرونا! «سلامتی یا اقتصاد» و «نان یا جان».
شنیدن این انتخاب یادآور چیست؟ حالا مردم ما تفاوت اساسی دارند با وضعیتشان در ۴۰ سال گذشته! و اگر مقرر است کسی کاری کند کارستان، امروز است! “ورنه بسیار به جویی و نیابی بازش” خدای ناکرده!
از هنرمندان که در میانه اند با مردم تا تلاشگران و مسئولان بهداشتی و درمانی تا دولت مجری و تصمیم گیر، همه و همه به جای خود و برحسب وظیفه خود مشغولند و مسوول و موظف به انجام کار خویش.
هنرمندان در حوزه تخصصی خود و متناسب با میزان آگاهی یا ناآگاهی به امور، موظف به حضور و سفارش اند، برای آنها سلامتی مردم مهمترین است! چونکه به نظر اینگونه می آید، وجود هنرمند کم درآمد خیلی بهتر است تا نبودش یا بودش در بیماری و مردم کم پول تر خیلی سعادتمندترند تا مردم آلوده به ویروس! این برای همه اصل است ظاهرا، مگر خلاف آن ثابت شود!!
در بخش بهداشت و درمان کشور هم که اولین مسوول مجری و جوابگو برای حفظ مردم، کاهش مرگ و میر و توقف و قطع زنجیره واگیری کروناست، هنرمندان و فرهیختگان و روشنفکران و آگاهان جامعه که مسئولند در قبال راهنمایی مردم و رساندن پیام بخش های دیگر من جمله دولت، بسیار موثرند در رسانیدن پیام ها و تسریع در بهبود امور… !
هیچ دولتی بعد از انقلاب، چنین بحرانی را به خود ندیده است! پس این دولت به مصداق فرموده حافظ بزرگ که ـ گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را ـ راهی جز اینکه ضروری می باشد، ندارد. امروز با کمتر از پنج روز مانده به شنبه آخر فروردین و بحث رها شدن بخش عمده ای از قرنطینه ها و محدودیت ها با ملحوظ کردن وضعیت فرهنگی اجتماعی و رفتاری مردم و مسئولان و موجودی ها و داشته ها و نداشته هایمان. پیشبینی خیلی از اندیشمندان و آگاهان غیراجرایی کشور، این است که باردیگر احتمال گرفتار شدن مردم در ورطه بیماری و شعله ور شدن آتش آن و از دست دادن احتمالی تعداد زیادی از مردم بخصوص در تهران با عنایت به بزرگی و شلوغی و حضور تعداد زیادی شهروند قانون شکن، هنجارشکن و گریزان از دستورالعمل ها در خیابان ها، وجود دارد.
امروز روزی است که بدنه بزرگ دولت ـ به قول سخنگوی آن ـ با بیشتر از دو میلیون و سیصد هزار حقوق بگیر در بخش های مختلف، تنها با اتخاذ تدابیری خاص متناسب با وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفتاری خاص ایرانی ها بخصوص در پایتخت، به شکل خاص و بسیار ویژه به تصمیمات متفاوت تری روی آورد و به قول قدیمی ها «گل خیری» بار نیاورد!! تا جبران آن برای هر سه بخش غیر ممکن شود.
ایرانیان به واسطه چند دهه تجربه و آزمودن و تحمل دشواری ها و سختی ها آمادگی دارند که با کسب درآمدی کمتر از ماه های معمول و رفاه بسیار معمولی تر، ولی سالم بمانند و گرفتار ریسک کم تدبیری ها و خطاهای معمول اجرایی نشوند و این اندک عافیت جسمانی خود و خانواده شان را که تنها سرمایه واقعی آنان هم هست را حفظ کنند و این برایشان بماند، به امید روزها و سال های بهتر شاید برای فرزندانشان و نسل های آتی.
هنرمندان با هر آنچه دارند در قلم و بوم و مضراب و نغمه و ساز و ترانه و رنگ و نقش در خدمت برآورده شدن این آرزوی مردم ایران هستند و هر چه در طبق اخلاص دارند را تقدیم می کنند، مستقیم و بی واسطه به اقشار مختلف ایرانی ها و به یقین در کنار دلسوزان و زحمت کشان هم برای رساندن پیام ها و نقشه راه به آحاد جامعه.»