غروب ناصریا سیزده ساله شد صدایی که همچنان ماندگار است

غروب ناصریا سیزده ساله شد صدایی که همچنان ماندگار است

به گزارش پیلانو ایسنا/هرمزگان بامداد امروز که خورشید طلوع کرد، سیزدهمین سال است که صدای ناصر عبدالهی به گوش نرسیده است. یلدایی دیگر را بدون حضور او سپری می نماییم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است. چه بی ریا و چه ساده صحبت می کرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان میهمان نوازش می گفت، چه حالی می شد زمانی که از زادگاهش صحبت می شد، چه زیبا می شد تبسمش در هنگام ادا کردن گویش محلی. چه باید کرد وقتی به اطراف خود می نگریم اما او دیگر نیست در میانمان؟!
امروزـ ۲۹ آذرماه ـ سیزدهمین سالروزدرگذشت ناصر عبداللهی است. درست ۱۳ سال پیش در چنین روزی بود که در فضای مصلی قدس بندرعباس چیزی جز حزن و اندوه دیده نمی شد. مشتاقانی که از گوشه گوشه نقاط کشور برای آخرین وداع با صدای ماندگار جنوب خویش را به بندرعباس، دیار همیشگی ناصریا رسانده بودند. از کودک و پیر، از زن و مرد، از دانشجو و کارمند و… در کنار هم با چشمانی خیس از دست دادن ناصر عبداللهی را باور نداشتند.
این هنرمند صبح سوم آذرماه ۸۵ در بیمارستان خلیج فارس بندرعباس به علت مشکل کلیوی و از کار افتادن کلیه بستری شد و سپس به کما رفت. پس از چند روز هم به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس منتقل و در بخش ICU این بیمارستان بستری شد و سرانجام یک هفته ی بعد به بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران منتقل شد. وی ظهر روزـ ۲۹ آذرماه ـ در صورتی که تنها ۳۷ سال داشت به دیار باقی شتافت و در زادگاهش بندر عباس به خاک سپرده شد.
محمد علی بهمنی به دنبال درگذشت ناصر عبداللهی همان سال درباره ی فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز به خبرنگار ایسنا اظهار داشته بود: “شناخت او روی شعر خوب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.”
بهمنی خاطرنشان کرده بود: “او انسانی بود که موسیقی را خوب می شناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد، می توانست این صدا رساتر بماند؛ اما دریغ!”
ناصر عبداللهی دهم دی ماه ۱۳۴۹ در بندرعباس به دنیا آمد و تحصیلات خویش را در بندرعباس گذراند و فعالیتهای هنری خویش را از سال های نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان شروع کرد.
وی کار حرفه ای را به شکل جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی شروع کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش، وی را به انتشارات دارینوش معرفی نمود. بعد از آن آلبوم های ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر نمود.
او چهاربرادر و یک خواهر دارد. ناصر در ۱۸ سالگی با فهیمه غفوری اهل بندرعباس، ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند (دو پسر و یک دختر) به نام های نوید، نازنین و نامی است. نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با فاطمه فهیمی است.
عبداللهی در ترانه های خود از کسی تقلید نمی کرد و صدایی منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه های وی از سروده های محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به قول خود وی تحت تاثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سال های آغازین کار هنری ترانه های منصفی را بازخوانی می کرد.

پس از عرضه ترانه ناصریا منتقدان عبدالهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی های جیپسی کینگ برگرفته شده است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده بود. اما تابحال هیچگاه با گیتار نواخته نشده بود، اما عبدالهی این کار را انجام داد.
ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به قول عبدالهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و هم همدردی با ستمدیدگان جهان بوده است. بر مبنای متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته باشد بعد از تحمل سختی بسیار و دشواری های این راه در انتها پیروز خواهد شد.
او با خوانندن ترانه ای به نام « ناصریا » به شهرت دست یافت و همچون آلبوم های وی می توان به «عشق است»، «دوستت دارم»، «غزلک» و «بوی شرجی» اشاره نمود.
این هنرمند فقید هم چنین ترانه هایی را درباره ائمه اطهار اجرا کرده که از معروف ترین آنها می توان به «یا فاطمه بنت نبی» اشاره نمود.
این خواننده موسیقی پاپ در گفت وگویی تفصیلی در اواخر سال ۸۰، از نحوه ورودش به این عرصه و خاطرات اش سخن گفته بود.
وی در ابتدا به تولدش در بندرعباس اشاره کرده و گفته است: دهم دی ماه سال ۱۳۴۹، ساعت ۱۰ صبح! درشهر بندرعباس متولد شدم؛ در یک خانواده ی ساده، معتقد و هنردوست. یک خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانواده ام. پدرم همواره احیا کننده ی موسیقی در خانه ی ما بود و درکنار تشویق ما برای پرداختن به موسیقی، قرآن را هم سفارش می کرد و آنرا با صوتی خوش تلاوت می کرد.
**** درباره ی سال های نوجوانی ****
تحصیلات خویش را در بندرعباس گذرانده ام و از سالهای نوجوانی در صدا و سیما، در حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان فعالیتهای هنری خویش را با اجرای برنامه های هنری و فرهنگی آغاز کردم.
باید بگویم که در خانواده ای هنر دوست زاده شده ام و از همین رو تک تک افراد خانواده ام همواره در این حوزه حامی و مشوق من بوده اند.
***** خانواده ی من *****
سال ۱۳۶۷ با همسرم آشنا شده و ازدواج کردم، به نظر من، شاعر باید عاشق باشد. برای رسیدن به درونش باید به چشمه ی الهی معرفت متصل شود.
اول بار که شعر گفتن را آموختم مربوط می شد به زمانی که عاشق همسرم شدم. دیدن او حس عشق را در من تقویت کرد و مرا به شعر رساند. عشق من به همسرم که با رسیدن به مرحله ی ازدواج وارد سطح تازه ای از آگاهی شد، طی سالهای ۷۰ و ۷۱ مرا به سمت عشق اصلی تر، رهنمون ساخت. عشق به خدا، از آنجا به بعد بود که تم های معنوی وارد سرودهای من شد. من و همسرم اواخر ۱۳۷۵ از بندرعباس به تهران آمدیم. اوایل زندگی در تهران برای ما دشوار بود اما تدریجا به آن عادت کردیم. پسر بزرگم نوید ۱۱ ساله، دخترم نازنین ۹ ساله، و پسر دومم نامی ۶ ساله هستند.
***** به نقل از مادر گرامی ام *****
به نقل از مادر گرامی ام، هنگامی که نوزادی بیش نبودم، ایشان متوجه می شود که من همیشه با نوای موسیقی آرام می شوم و بدان توجه خاصی نشان می دهم. از همان دوران نوزادی، به نقل از مادرم، با شنیدن موسیقی نگاهم را به نقطه ای می دوختم و سراپا به آن گوش جان می سپردم.
***** اولین استاد من *******
از هنگام کودکی تا زمان حاضر، ارتباطم با موسیقی به هیچ وجه قطع نشده است و می توانم بگویم که اولین استادم در این حوزه، برادر بزرگ آقای محمد طیب عبداللهی بوده است. او به ساز ملودیکا مسلط بود و آنرا به خوبی می نواخت. هنگامی که او سرگرم نواختن بود، من با حرص و ولع عجیبی به انگشتانش خیره می شدم و با چشم و گوش فواصل موسیقیایی را درک می کردم و به خاطر می سپردم، از اینجا بود که با یک ساز واقعی آشنا شدم، هر روز که می گذشت، تشنگی ام بیشتر و عشق من به ساز و موسیقی افزون تر می شد.
**** اجازه نداشتم به این ساز دست بزنم ******
« ملودیکا»ی برادرم برایش بسیارعزیز بود. چونکه هدیه ای بود از جانب پدرم به او، تا بدین وسیله برادرم را به فعالیت درعرصه ی موسیقی بیشتر تشویق کرده باشد و الحق که همین گونه هم شد. من که تشنه ی موسیقی بودم، اجازه نداشتم که به این ساز عزیز! دست بزنم، گرچه برادرم از سر مهر، گاه گاهی به من اجازه می داد که از آن استفاده کنم.
**** بزرگتر که شدم *****
بعد از آن، به اتفاق یکی از دوستان عزیزم، آقای عظیم قادری نژاد به تمرین موسیقی پرداختم، آن هم با سازی حدودا همانند ملودیکای برادرم، ولی بزرگتر و مجهزتر از اکوتوریسم، در مدرسه ی راهنمایی بودم که به تشویق یکی از معلم هایم، عهده دار تشکیل گروه سرود مدرسه شدم. همزمان دوست عزیزم عبدالله سعیدی، دستگاه ارگ خودش را در اختیار ما گذاشت و ما هم با این دستگاه به مناسبت های گوناگون به اجرای برنامه می پرداختیم.

***** پاپ جنوب ******
در ادامه ی فعالیتهای موسیقیایی ام در بندرعباس، با شادروان استاد رضا روضه خوان واستاد احمد توحدی که در عرصه ی موسیقی پاپ جنوب جایگاه ویژه ای دارند، آشنا شده و همکاریهای مشترکی با آنها انجام دادم. بدین ترتیب، فعالیت های هنری من بگونه ای جدی تر ادامه یافت. من در محضر این استادان ارجمند به فراگیری موسیقی پرداختم و بعد از فراگیری متدهای اولیه نوشتن و خواندن نت و گام ها نزد شادروان استاد روضه خوان ریتم، را هم نزد استاد توحدی آموختم.
در مرحله ای از فعالیتهای موسیقیایی ام احساس کردم که باید ملودی ها را برای خوانندگان گروه سرودمان زمزمه کنم و گاه گاهی با صدای بلندتر به صورت آواز بخوانم. همزمان با این مرحله، تحت تأثیر سبک موسیقی و اجرای گیتار شادروان ابراهیم منصفی قرار گرفتم که شاعر، آهنگساز و خواننده ای کهنه کار در بندرعباس بود. آهنگ ها و ترانه های وی غالبا محلی و بومی بودند و تأثیر فوق العاده و خاصی بر روی من باقی می گذاشتند. من ضمن علاقه مند شدن به گیتار، آهنگ های وی را تمرین می کردم و تلاش داشتم از این استاد الگو بگیرم و سبک ایشان را دنبال کنم. با دقت در خوانندگی آن بزرگوار، متوجه خصوصیت های ایشان می شدم و تلاش داشتم روی همن تکنیک ها کار کرده و حنجره ام را تقویت کنم.
****** چرا پاپ را انتخاب کردم؟ ******
همانگونه که می دانید سبک های گوناگونی در موسیقی وجود دارد و هر کسی هم به فراخور خصوصیت های فردی و شخصیتی اش به یک یا چند گونه از این سبکها علاقه ی بیشتری پیدا می کند. من هم از این قاعده مستثنی نبوده ام و طبعم بیشتر پذیرای موسیقی پاپ بود.
***** پاپ ایرانی، یک حرکت نوین *******
موسیقی پاپ ایرانی، حرکت نوین و تازه ای است که پویایی دارد و به جرات می توان اذعان کرد که روند این حرکت تا بدین جا خوب بوده و توانسته است جایگاه ویژه ای میان جوان ها ایجاد کند. این حرکت در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی موفق بوده است و امیدوارم که سیر صعودی این هنر، خدای ناکرده به حرکتی نزولی بدل نشود.
به گزارش پیلانو به نقل از ایسنا، زنده یاد ناصرعبداللهی در بخشی از این گفتگو که به نقل از «کتاب ستارگان موسیقی پاپ» در ادامه می آید اعتقاد دارد برای پیشبرد موسیقی پاپ می بایست موارد زیر را در دستور کار قرارداد:
۱ – نظارت دقیق و کارشناسانه در مورد این سبک ۲- تبلیغ گسترده برای شناساندن جایگاه واقعی این سبک به مردم ۳- سرمایه گذاری یا اعطای وام به هنرمندان مستعد و کارآمدی که توانایی مالی برای عرضه اثر خوب را ندارند. نقطه ضعف موسیقی پاپ این است که بستر مشخصی ندارد و از هم گسیخته است و نقطه ی قوت آن نزدیک بودن به سلیقه و خواسته های جوان ایرانی است که بخش عمده ای از جمعیت ایران را تشکیل می دهد.
***** حس ششم دارم !*****
یک مرتبه در دوران نوجوانی به جهت اینکه سر به سر مادرم بگذارم، به او گفتم چند نفر دارند دنبال نشانی منزل ما می گردند و قصد دارند به خانه ی ما بیایند بعد، همینطوری نشانی کامل این افراد خیالی را دادم و خودم از ترس فرار کردم و به منزل دایی ام رفتم، پس از یک ساعت پدرم به دنبالم آمد وگفت: تو چرا خانه نیامدی که به مادرت کمک کنی؟ من از ترس دروغی که به مادرم گفته بودم، زدم زیر گریه. پدرم اظهار داشت: چرا می ترسی، بعدا فهمیدم که دقیقا همان افراد با همان مشخصاتی که من داده بودم به منزل ما آمده بودند. من این حس ششم را از همان موقع در وجود خودم شناسایی کردم.
***** اگر هنرمند نمی شدم *****
اگر هنرمند نمی شدم و به موسیقی رو نمی آوردم، بطور قطع الان یک نجار بودم چونکه بوی چوب حس غریبی به من می دهد.
***** محبوب ترین آلبوم من *****
با نظرسنجی هایی که تابحال صورت گرفته، مشخص شده است که محبوب ترین و پرمخاطب ترین آلبوم من “دوستت دارم” است و گمان می کنم که دلیل این محبوبیت، متفاوت بودن آن با کارهای موجود است.
**** ناصریا ******
همه می گویند “ناصریا” کاری اسپانیولی است و از ملودی های جیپسی کینگ برگرفته شده است، در حالیکه واقعیت غیر این است و “ناصریا” به هیچ وجه تعلقات اسپانیایی ندارد. این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها توسط عود، دهل، دف عربی نواخته شده و تابحال هیچ گاه توسط گیتار نواخته نشده بود. اما من این کار را انجام دادم. ملودی ترانه ی “ناصریا” سال ۱۳۶۷ ساخته شد. آن سال من به کنکاشی در مورد ظلم رسیده بودم؛ ظلمی که در دنیا وجود داشته و دارد و برای همدردی با مظلومان جهان این کار را ساختم. در متن شعر “ناصریا” می گویم اگر کسی به اسم ناصر بودن قصد یاری مظلومی را داشت باید سختی بسیاری را متحمل شود و مبارزات بسیاری با نفس خویش داشته باشد و در نهایت در سایه ی توجهات پروردگار پیروز خواهد شد.
***** پاپ چگونه به وجود آمد؟ ****
به صورت خودرو و خود جوش، یعنی در سال های پس از انقلاب در این دوران نه منابع تئوریکی در اختیار علاقه مندان قرار داشت، نه فرهنگی که بشود برپایه آن رشد کرد و به بلوغ رسید. پس خواننده های ما با رجوع به درونیاتشان، این موسیقی را که ریشه در پاپ سالهای قبل از انقلاب دارد، متولد ساختند. در نتیجه اگر کسی شباهت صدای خود به یک خواننده قدیمی را تقویت کرده و از این طریق پا به عرصه ی موسیقی گذاشته، به جهت شرایط مورد بحث، نمی توان او را در این حوزه محکوم نمود و مقصر دانست، چونکه چنین هنرمندی اقتضای طبیعت را رعایت کرده و بس.
**** مرا هم متهم کرده اند *****
من را هم به “شبیه خوانی” متهم کرده اند! می گفتند: لحظاتی از صدای تو شبیه فلان خواننده است، بعضی وقت ها هم از فلان خواننده تقلید می کنی و مواقعی هم کارهایت شبیه کارهای نعیم افغانی است در مقابل این اتهامات آغاز به تحقیق کردم و نهایتا به این مورد پی بردم که چرا برخی اینگونه درباره ی صدای من می اندیشند. من اساسا دنبال حرفهای تازه و کارهای نو هستم و از تقلید و شبیه خوانی خوشم نمی آید.
***** خوانندگان محبوب من *****
از میان خوانندگان موسیقی سنتی دوستدار کارهای استادمحمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری هستم، ضمن اینکه برای من جاذبه ی موجود در صدای عبدالرسول کارگشا بیشتر از سایرین است. از میان خوانندگان موسیقی پاپ هم صدای علیرضا عصار را بیشتر از همه دوست دارم. کار او، ملودی هایش و سبک خواندنش در کاست اول نو بود، اما از کاست دومش فقط یک قطعه را پسندیدم. ملودی های کاست اول محمد اصفهانی در عین دلنشین بودن، غم انگیز و محزون بود. در آلبوم “فاصله” کارهای قشنگ تری از ایشان شنیدم.
***** پیشگامان موسیقی پاپ *****
فضای کار موسیقی پاپ توسط عزیزانی همچون فرید شب خیز، کوروش یغمایی و علی درخشان باز شد. البته در آغاز آنچه که اجرا می شد موسیقی پاپ نبود، بلکه اجرای ردیف های آواز ایرانی بود، با سازهای مدرن، از آن هنگام، من مشغول مطالعه و بررسی روی سبک های موسیقی بودم و برپایه مطالعات تئوریک واحساسات درونی ام، فرایند ای را در مورد طرح های فرهنگی و موسیقیایی در ذهنم تدوین کردم که امروز به مسیر حرکت من در عرصه ی هنر تبدیل گشته است.
**** اطباق اشعار ترانه هایم ******
اشعار ترانه هایم را برپایه مطالعاتم انتخاب می کنم، در بین شعرای معاصر آثار محمدعلی بهمنی و پرویز اعتصامی را خوانده ام. در میان شعرای قدیمی هم عاشق آثار حافظ و مولانا هستم. تا به امروز سطح معلوماتم ایجاب نمی کرد از اشعار این دو بزرگوار استفاده کنم. اما از امروز به بعد قطعا گریزهایی به دیوان شاعران عارفی که بر تارک تاریخ ادبیات ایران قرار دارند، خواهم زد.
******* ملودی های شرق من *****
ملودی های ترانه های من شرقی هستند مثل “یانی” و “پیترگابریل” و دیگر استادانی که با این نوع ملودی ها در جهان مطرح شدند، دوست دارم با ملودی های مشرق زمین کار کرده و حرف هایم را بزنم.
**** تقاضاهای من *****
بعنوان یک بندرعباسی از اهالی این شهر می خواهم “جنوبی” زندگی کنند؛ با راستی و بدور از دوز و کلک، مردم جنوب از اصالت واقعی برخور دارند، اصالت هایی که پرورش آنها می تواند ختم به راه معنویت شود.
از آنهایی که از شنیدن صدایم لذت می برند و سبک مرا قبول دارند خواهشم دارم: “دعا کنند همسرم در کنارم پایدار بماند” اگر او همفکر من نبود، اصلا پیشرفت نمی کردم منزل جایی است که انسان در آن رشد می کند و همسر من صبورترین زنی است که تا به امروز دیده ام، پایداری و همراهی او سبب رشد ناصر عبداللهی شده است.
دعا کنند بتوانم در راه ارتقا و تقویت روحی باقی بمانم تا روز به روز بیشتر و بهتر خدمتگزار خلق باشم.

***** کاست های بعدی ******
طرح چهار کاست بعدی ام را به صورت کامل در ذهن دارم. پس از “دوستت دارم”، “بوی شرجی” را وارد بازار خواهم کرد. “بوی شرجی” در بردارنده قطعاتی به سبک پاپ محلی و قطعاتی فارسی با تمی شاد است. در این کاست، از سبکی به نام “جعله” استفاده می شود که نوعی پاپ محلی است.
جعله” یعنی سفال نوازی، زمانی که موسی کمالی و احمد روان برای نخستین بار در بندرعباس آغاز به جعله نوازی کردند، نمی دانستند که “سفال نوازی” یک هنر جهانی است و در خیلی از مناطق دنیا متداول می باشد.
***** پرویز پرستویی را من انتخاب نکردم ******
من پرویز پرستویی را برای دکلمه کردن اشعار در کاست “دوستت دارم” انتخاب نکردم، ایشان توسط موسسه ی فرهنگی دارینوش که تابحال کاست های مرا تهیه و منتشر نموده، انتخاب شدند. بعدا در حین کار، آشنایی بیشتری با پرویز پرستویی پیدا کردم و احترام من به ایشان چند برابر شد. چونکه او انسانی است که بی نهایت متواضع و فروتن است و به رغم موقعیتی که دارد هیچگاه خودش را نمی گیرد و در یک جمله “خیلی خاکی” است. من معتقدم صدای پرویز پرستویی به کاست “دوستت دارم” اعتبار خاصی بخشیده است.
ناصر عبداللهی همینطور معتقد بود: ساز وجودی مقدس بوده و اصولا موسیقی ریشه های معنوی فراوانی دارد. آنچه مسلم است، زایش موسیقی یک امر الهی بوده است و برای آرامش بشر و توجه دادن او به عمق وجود و عرفان، پدران سازهای امروزی در اعصا گذشته، ساکنین آفریقا و هند بوده اند، آن دسته از سازها و تم هایی که روشن کننده ی نقاط شادی آور روح بشر هستند، از آفریقا و دسته ای که نقاط معنوی روح انسان را جلا می بخشند از هند و مشرق زمین می آیند و در این بین، موسیقی اعراب و ایران هم جایگاه ویژه ای دارند.
**** سفارش به جوان ها ****
جوانهای علاقمند به کار در عرصه ی موسیقی پاپ، ابتدا باید مطمئن شوند که آیا واقعا به این نوع موسیقی علاقه مند هستند و یا فقط برای رسیدن به شهرت و معروفیت قصد فعالیت در این سبک از موسیقی را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقه مند هستند، بهتر است که به دنبال این کار نیایند، چون که به بیراهه خواهند رفت. اما اگر واقعا به این نوع موسیقی علاقه دارند، ابتدا باید با پشتکار، عزمی قوی و شکیبایی بسیار گام به جلو بگذارند.
شعری با گویش بومی که بر مزار ناصر خودنمایی می کند، به خوبی علاقه ناصریا را به بندرعباس و طرفدارانش نشان می دهد:
بی تو ای بود و نبودم عمر یک لحظه بسن پهنه ی وسیع عالم بی تو بی مه قفسن
***ناصریا***
از او لحظه ای که قلبم بی خو قابل ایدونست دگه دل به غیر تو دلبسته باطل ایدونست
***ناصریا***
بی مه آواز خونت از تو خوندن آرزون هنرآفرین حضورت به ای عاشق آبرون
***ناصریا***
حنجرم اگیت اگه هزار دونگم بکنی اگه تو صدا ننینی موا گنگم بکنی
***ناصریا***
هرکه طالب صدامن تو صدا دنبال تون(خدا) بی تو از صدا شواتن به دنبال وصال تون
***ناصریا***

منبع: